دانلود مقاله، تحقیق دانشجویی و دانش آموزی و تجربیات معلمان

از هر عنوان و موضوعی، مقالات خود را از ما بخواهید

دانلود مقاله، تحقیق دانشجویی و دانش آموزی و تجربیات معلمان

از هر عنوان و موضوعی، مقالات خود را از ما بخواهید

- دانلود مقاله
- تحقیق دانشجویی و دانش آموزی
- تجربیات معلمان
- سفارش مقاله و پایان نامه
- تصحیح و ویرایش مقالات و پایان نامه به فرمت خواسته شده
- تنظیم گزارش کارآموزی پذیرفته می شود.

تلفن تماس: 09187832846

پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تئوری حسابداری» ثبت شده است

دیدگاه  های مختلف حسابداری

 

هیات اصول حسابداری در امریکا((APBحسابداری را به عنوان "فعالیت خدماتی" توصیف  می کند  که حسابداران آن را تشخیص داده و پذیرفته اند.کدام دیدگاه باید در فرآیند حسابداری مورد استفاده قرار گیرد؟

دراینجا تئوری های مختلفی را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم که بعنوان پاسخ پیشنهاد شده اند.

تئوری مالکیت:

لیتل تون گفت :سرمایه ماهیت سیستم ثبت دو طرفه است .بدون آن دلیلی برای بدهکار بودن وستانکار بودن

وجود ندارد ودفترداری ثبت دوطرفه صرفا مجموعه ای از قوانین می باشد .این دیدگاه  از تاریخ  قرن  18 شروع شد واین زمانی بود که تعداد کمی از نویسندگان کتاب درسی سعی کردند تا منطق حسابداری  را  برمبنای هدف شرکت ماهیت سرمایه ومعنای حساب ها از دیدگاه مالک را ارئه کنند.این موضوع واقعا احیای تمرکز پاسیولی در مورد موضوع مالکیت بود این فرد مالک مورد توجه قرارمی گیردتمام مفاهیم روش هاوقوانین حسابداری باتوجه به علاقه مالک در ذهن شکل می گیرند ثبت ها از دیدگاه مالک ثبت می شوند واین حتی برای شرکت هم درست می باشد وبه عنوان وسیله ای  در نظر گرفته  می شود  که  از طریق  آنسهامداران ومالکان به دنبال دست یابی به هدف خودشان می باشند که این افزایش ثروت می باشد.


حساب های ترازنامه ای:

معادله حسابداری زیر وجود تئوری مالکیت رانشان می دهد A-L=P

P  مالکیت ارزش خالص مالک را در تجارت نشان می دهد.

ترازنامه سرمایه مجموع تمام عناصردر زمان خاص می باشدکه ثروت برخی از افراد ومجموعه اشخاص را تشکیل می دهد .هدف کلی کشمکش تجاری افزایش ثروت یعنی افزایش سرمایه می باشد.دارایی ها متعلق به مالک هستند بدهی ها تعهدات مالک می باشند در این راستا ما می توانیم درک کنیم  که هدف حسابداری تعیین ارزش خالص مالک در تجارت می باشد وبه این علت برخی حسابداران معتقدند  که ارزش جاری بیشتر از هزینه تاریخی به آن توجه می شود .تئوری اقتصادی یک شرکت نظر مالکیت را با تاکید بر نقش مالک کارآفرین را مورد توجه قرار می دهد مفهوم سود به  عنوان  بازده  کارآفرینی  در نظر گرفته شده  است .اقتصاددانان با  استفاده از ارزش  جاری حسابداری  آشنا هستند  اگرچه  تئوری  مالکیت می تواند هزینه تاریخی را شامل شود به نظر میرسد ارزش جاری بیشتر منطقی باشد .

درآمد:

به علت تصمیمات و فعاتیت های مالک یا نماینده او درآمدها به دست می آیند و هزینه ها متحمل می شوند.

حساب های درآمد و هزینه به درستی حساب های فرعی pمی باشند که موقتا هدف تعیین درآمد مالک را مجزا می کند .درآمد افزایش در سرمایه و هزینه کاهش در سرمایه می باشند .واتلر توضیح می دهد:

تئوری ثبت دوطرفه بر مبنای ایده ای است که حساب های درآمدوهزینه همان ویژگی های درآمدبه عنوان ارزش خالص می باشند یعنی حساب ها می خواهند ارزش خالص را افزایش دهند  که  توسط  پستانکاران افزایش یافته حساب ها می خواهند ارزش خالصی را کاهش دهند که درتربیت معکوس به آن پرداخته شده است.

بنابراین درآمد افزایش در ثروت مالک طی یک دوره تجاری می باشدواین افزایش ثروت متعلق به اوست.

اگر چنین باشد چه درآمدی ارائه می شود وبعدا تمام ویژگی هایی که برروی تغییردر ثروت مالک طی یک دوره داده شده تاثیر می گذارند باید در درامد مشمول باشند .آیا باید تمام موارد افزایش  در  ارزش  محاسبه شوند حتی اگر هیچ گونه معامله خارجی انجام نشده باشد ؟آیا باید افزایش ارزش ثبت شود اگردیدگاه سرمایه را در نظر بگیریم ؟دیدگاه ارزش خالص بیان می کند که افزایش ارزش باید ثبت شود .

مالات مضاعف در مورد درآمد یکسان زمانی اتفاق می افتد که شرکت ها باید مالیات بر درآمد را بپردازند وهمچنین زمانی است که سهامداران سود سهام را دریافت می کنند واین نتیجه دیدگاه سرمایه می باشددرآمد موسسه متعلق به مالکانی است که باید مالات بر درآمد را بپردازند زمانی که درامد کسب می کنند ودوباره باید مالیات بر درآمد را بپردازند وقتی که این درآمد به شکل سود سهام از تجارت بدست آمده باشد.تئوری مالکیت موسسه تجاری را به عنوان ابزار مالکان در نظرمی گیرد و  به  بیان دقیق تر این  که  یک  واحد اقتصادی مستقل با هویت خود مجزای از سهامداران می باشد.

1- روش اولین صادره از آخرین وارده و تولید ناخالص ملی :    

این سوال پیش در آمدی است بر بحث پیامدهای اقتصادی که در فصل های بعدی آمده است . حسابداری اثباتی ( تئوری اثباتی ) چنین استدلال می کنند که تمام مقرارت حسابداری دارای عواقب اقتصادی می باشند و این عواقب را باید در زمانی که راجع به یک استاندارد یا یکی از مقررات ، تصمیم گیری می کنیم ، مد نظر داشت . 

فصل بعدی ، بررسی هیئت استانداردهای حسابداری مالی را نشان می دهد که مسئولیت آنها بیان حقیقت است ، مهم نیست که چه نتایج اقتصادی را در بر دارد. این بیشتر در چارچوب مفهومی و با دقت توضیح داده شده است. هر چند Pilate و منتقدان  FASBپرسیده اند که «حقیقت» چیست؟

نظر من این است هر چند برخی مواقع مشکل است که حقیقت حسابداری تعریف شود و مشکل است که در زمانهای مختلف سنجیده شود ، اما آن شناخته ترین موضوع می باشد . برای مثال ، ما همگی ارزیابی کردیم که حسابداری بهای تمام شده ی تاریخی، حقیقت را دربارة بهای جاری دارایی ها نمی گوید.  حتی اگر چه ممکن است جوابهای دقیقی ازآنچه که حقیقت واقعی اقتصادی را تشکیل می دهد، نداشته باشیم. حتی اگروجود داشته باشد، من معتقدم که ما همگی تصدیق می کنیم که فهمیدن این موضوع ، توانایی ما را در تشخیص سرمایه گذاریهای خوب و بد بهبود می بخشد .

 به طور واضح ،آن سهامداران حاضر قادر می سازد خبرهای بد را از به عنوان کسرسهام اعلام نماید . دردنیای امروز که افراد تنها به نتایج اقتصادی بی واسطه توجه می کند ،این همان حقیقت افشاء تعریف می شود ، به بعضی از افرادازآن آسیب می بینند در حالی که بعضی دیگر از آن منفعت می برند . اما اگر  بررسی طولانی تری را اتخاذ نماید ، سهام داران حاضر ، به عنوان سهام دار شناسایی می شوند و جنبه های این گفتگو را تغییر می دهند بنابراین من بر این اعتقادم که این مشکلی را ایجاد نخواهدکرد یک توافق ملی را پایه ریزی می کند و اینکه ما باید حقیقت را بگوییم و نتایج را ادامه دهیم .

2- شرکت Allegheny Beverage

به طور کلی ، این مورد بر منافع عمومی قابل دسترس متکی می باشد اما در ابتدا توسط پرفسور جان شانک توسعه یافت . جزئیات بیشتر دربارة موفقیت شرکت Allegheny Beverage قابل دسترس می باشد که ممکن است از Clearing House  قسمتی سهامداران بوستون ، MA 02163 خریداری شود . 

این مورد شامل جزئیات شکایت تکمیل شده توسط SEC بر ضد شرکت و مؤسسه تجاری حسابرسان می باشد . آن هم چنین شامل فتوکپی مقاله ای است که در روزنامه Wall street در 21 ماه دسامبر سال 1973 ارائه شد‌ ، می باشد که در آن Allegheny اذعان کرد که عملکرد ارزش فروش سال قبل از فروش آن کاملاً مستهلک کرده است . یک نکتة نوشته شده توسط یکی از دستیاران دانشجوی من ارائه شد که نتیجة واقعی موفقعیت ALLgheny به شرح زیر نشان
می دهد :

تصمیم ABC ، سرمایه ای کردن هزینه بهره برداری مشخص و بررسی هزینه های بازار می باشد. تمام قراردادهای مشروط فروش را برای فروش ماشین آلات نشان میدهد در حالی که درآمدسال 1971 بررسی نشده است . به راستی این تنها یکی از چندین کارهای نادرست مدیریت  می باشد که در آن زمان تحت امنیت SEC قرار گرفته است

 SEC  یک درخواست در مقابل ABC در ماه می سال 1973 تهیه نمود که در آنabc  مسئولیت نقض کردن قوانین اوراق بهادار مثل تقلب و متزلزل کردن بخشها را بر عهده گرفت هزینه های که به طور غیر قانونی ایجاد شد باعث شدکه ارزش سهام افزایش یافت و سودهای در سال 1971 از طریق استفاده از کارهای چون حساب سازی ایجاد شود آن هم چنین اظهار کرد که رئیس شرکت به طور غیر قانونی 540000 دلار از صندوق های شرکت به عنوان سوء استفاده شخصی برداشت نموده است و هزینه بعدی این بود که 10 میلیون اوراق قرضه به طور نامشروع توسط  Valu Vend در معرض فروش قرار گرفت و اظهار داشت که اوراق قرضه از طریق یک معامله ساختگی و با استفاده از مشارکت های ساختگی فروخته شدند.  تقاضا ABC به خاطر جلو گیری از تخلفات بیشتر اقدام به دستیابی به یک دستورالعمل که ABC را مجبور می سازد گزارشات خود را بر اساس آن تهیه نمایند او اظهار داشت که این گزارشات گمراه کننده است و آنرا باید تصحیح نماید . در ژانویه سال 1975 دادگاه دولت مرکزی  فقط به این بسنده کرد و بر اساس آن رأی صادر نمود که در آن ABC ، در رابطه با اوراق قرضه منع شده است . 

 علاوه بر این ، این دادگاه هم چنین دستور داد که رئیس باید 70000 دلار به ABC بپردازد  تا سوء استفاده شخصی از صندوقهای شرکت را جبران نماید و25000 دلار جداگانه تهیه شود تا به اشخاصی که سهام آورده اند پرداخت شود و به خاطر رها شدن از فشار شرکت سهام را بازخرید نمایند. ABC   حسابرسی را انجام داده و متوجه شد که 540000 دلار که توسط رئیس کلاهبرداری شده است باید در حقیقت باز پرداخت نماید ، ABC یک کمیته رسیدگی مستقلی پایه ریزی کرد تا روشهای حسابداری اش را تعدیل نماید.تاگزارشات مالی که توسط  SECتأیید شده بود تهیه نمایند. ABC  بدون در نظر گرفتن هزینه های کلاهبرداری دستورات دادگاه تأیید نمود در گزارش سالانه اش در سال 1975 ، ABC اظهار کرد که نماینده مستقل ویژه مبلغ 54000 دلار از رئیس شرکت دریافت نماید ولی هیچ مبلغی بابت خسارت دریافت نشده است. ABC یک کمیته رسیدگی مستقل پایه ریزی کرد و شرکتهای Benjamin Botwinnick به عنوان حسابرسان جدید جایگزین شدند . از این رو  صورت های مالی سال 1971 تعدیل نشدند . در ماه اکتبر سال 1973 یک سهامدار و یک کار مند در مقابل حق ABC از تمام ساکنان میشیگان دلیل آنها خرید سهام عمومی که ABC بین آوریل سال 1971 و می 1973  خریداری نمود . اظهارات آنهاهمانند درخواست ABC بودو خساراتهای از بابت خرید سهام ABC باقیمت های بالا وهمچنین مبالغی از بابت کلاهبرداری مطالبه نمودند.

از این رو ، حرکت هایی برای ایجاد یک گروه ملی و گسترش گروه های مختلف تأیید نشد .بنابراین هر گونه نتیجه ای از این درخواست ، هیچ تأثیریبر روی شرکت نداشته است . ABC تنها شرکتی نبود که رسماً محاکمه شد حسابرسان شرکت Benjamin Botwinicle به خاطر اخلاق حرفه ای شرکت را به دادن اطلاعات غلط و گمراه کننده محکوم نمودند. آنها هیچ کار جدیدی که نیاز به تهیه گزارش به SEC در یک دوره 10 ماهه داشته باشد را قبول نکردند . شرکای مسئول ABC بایستی حداقل در 100 ساعت از دوره های آموزشی و سمینارها در رابطه با موضوعات حسابداری عمومی و حسابرسی که در سالهای بعد برگزار می شود شرکت کنند . همه شرکاء بایستی 40 ساعت و یا دوره های آموزشی مربوطه بعدی که در طی  5  سال برگزار شود شرکت نمایند .Poor Benjamin اسمش بد نام شدو از زمانی که کار حسابداری شرکت abc را بر عهده گرفت ، کار حسابداری دیگری انجام نداده بود. سرانجام یک بانک و دو شرکت دیگر به خاطر خلافهای بیشتری که در نتیجة نقش شان دررابطه با معامله اوراق قرضه ساختگی داشتند بر کنا ر شدند . یکی از شرکت ها نیز به طور رسمی باز خواست شد . این کار قابل ملاحظه بود چرا که این اولین بار بود که چنین شرکت هایی و نه منحصراً شرکای آنها  بازخواست شدند . به عنوان یک توضیح اضافی ، ABC ضرر خالص 5/12 میلیون دلاری را در سال 1972  نشان داد که 8 میلیون دلار از آن به خاطر هزینة کسر شده ، هزینه های مالی معوق قبلی بود و کاهش ارزش موجودی ها در اثر استهلاک و ذخایر مربوط به قراردادهای بخش Valu Vend را منعکس می کرد . نکته اخلاقی این داستان در اینجا ممکن است بیشتر از سایر موارد وجود داشته باشد .

برای یک گزارش از این مورد یا موارد متشابه می توانیم از شکل ظاهری متفاوتی استفاده کنیم .من معمولاً تعریف حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی که وقایع را گزارش می کند ، شروع می کنم .  سپس شروع به توسعه رویدادهایی که گزارش شده اند ، می پردازم . من متذکر شدم که گزارشات ما بر معاملات مبتنی بر حوادث متمرکزشود وما حوادثی  مثل تورم و تغییر مدیریت را نادیده می گیریم . سپس من می پرسم که چه موقع یک رویداد شناسایی می شود .  حسابداران جدید و حتی بعضی دانشجویان که هیچ چیزی جز رعایت بدهکاری های و بستانکاری نمی دانند و تحت تأثیر زمان دقیق شناسایی درآمد که در کتاب استاندارد نوشته شده است قرار می گیرند. آن مانند یک شوک آرام به آنها است زمانی که یاد می گیرند چگونه درآمد را شناسایی کنند و آن را توسعه دهند . یک مورد مثل Allegheny Beverages یا مورد بعدی یعنی گروه شش پرچم در تکزاس و یا  مجموعه ای از موارد دیگری ممکن است، وجود داشته باشد تا مشکلاتی که مدیریت و حسابدارانشان با آن در تصمیم گیری که آیا یک اتفاق ویژه در صورت های مالی شان شناسایی شده است ، روبه رو هستند را روشن نمایند . سوالات ویژه ای که در اینجا پرسیده می شود جامع نمی باشد . اما روشهایی را که ممکن است استفاده نمایندکه یادگیری مفاهیم مشکل را در آغاز این فصل تقویت کند ، جوابهای کوتاه به شرح زیر است :

1-  رویکرد استقرایی که با یک تعریف که در GAAP گنجانده شده است ، شروع می شود  و به طور منطقی آنچه که باید در این مورد خاص انجام شود را نشان می دهد . یک رویکرد استقرایی ممکن است به وسیلة بررسی آنچه که در رابطه با کار آن صنعت می باشد ، شروع شود و یک قانون کمی از آن استنباط می گردد . استقراءبا مشاهده شروع می شود اما آنها مشاهدات ضروری نیستند که یک شخص به وسیله مشاهدة آنچه دیگران انجام می دهند ، بیان می کند . شخص می تواند مجموعه ای از فرضیات را بسازد و یک قانون کلی از آن استنباط کند . آنها به کار صنعت اعتماد دارند . آنها می تواند به کار دیگر صنایع نگاه کنند . آنها می توانند برای هر کشور قوانین ویژه ای را ایجاد نمایند . آنها ممکن است که از کد مالیاتی برای عقاید خود استفاده کنند . به طور خلاصه ، آنها می توانند هر یک از رویکردها که در این فصل توضیح داده نشده است را رسیدگی نمایند .

2-  این مورد دارای مفاهیم اخلاقی است . یک بدگمانی واضع نسبت به مدیریت که سعی
می کند تا درآمدش را بیش از واقع  جلوه دهد وجود دارد. از طرف دیگر، درنتیجه مباحثه با حسابرسان، هر چیزی دربارة شرکت های تابعه افشاء شده است . آیا این کافی است که جزئیات را با یک توصیح اضافی درباره اینکه چگونه شخص درآمدش را بیش از واقع بالا ببرد ، آشکار سازیم ؟  آیا یک شخص از افشای عادلانه در اینجا سخن می گوید به حسابرسان یک جابجائی تکنیکی از این کلمه را ارائه داده اند . من دوست دارم این جابجایی را با تعریف متعارف تری مقایسه کنم . آیا کار مدیریت می تواند تنها با توصیف کردن کارهایش برای صاحبان سهام عادلانه باشد .

3-   این سوال ، همانند سوال قبلی است . با شروع دربارة انتشار سهام آیا این کافی است که صاحبان سهام را با یک معمای مشکل رو به رو شوند یا بایستی مدیریت آنها را با یکدیگر قرار دهد ؟

4-  نظریه پردازانی که درباره کارایی بازار بحث می کنند که به طور میانگین ، سرمایه گذار نباید با چنین معماهای مشکلی در مرحله اول روبرو شوند سرمایه گذاران خبره و ماهر کاملاً قادر هستند که در کنار یکدیگر قرار دهند تا تحت بهترین شرایط ، مدیریت ممکن است برای آنها زمان و انرژی را ذخیره کنند و تعداد زیادی از سرمایه گذاران علی رغم انتقادهای که وجود دارد به تئوری خود ادامه می دهند وحسابرسان احتمالاً حق دارند که دربارة آن نگران باشند .

5-   یک راه حل ترکیبی بایستی به راه حل استقرایی با استفاده از اصول و شروط اصلی  استانداردهای نزدیک باشد یک راه حل معنایی باید بدنبال بدست آوردن مادة اصلی اقتصادی از معامله باشد . یک راه حل برنامه ای باید به این انتشارات مانند پیامدهای اقتصادی گزارش معامله در یک روش ویژه نگاه شود .