دانلود مقاله، تحقیق دانشجویی و دانش آموزی و تجربیات معلمان

از هر عنوان و موضوعی، مقالات خود را از ما بخواهید

دانلود مقاله، تحقیق دانشجویی و دانش آموزی و تجربیات معلمان

از هر عنوان و موضوعی، مقالات خود را از ما بخواهید

- دانلود مقاله
- تحقیق دانشجویی و دانش آموزی
- تجربیات معلمان
- سفارش مقاله و پایان نامه
- تصحیح و ویرایش مقالات و پایان نامه به فرمت خواسته شده
- تنظیم گزارش کارآموزی پذیرفته می شود.

تلفن تماس: 09187832846

پیوندها

اثر عملکرد:

تا حد زیادی عملکرد موجود حسابداری براساس تئوری سرمایه می باشد سود سهام توزیع درآمدها می باشد

بهره بدهی و مالیات بر درآمد به عنوان هزینه در نظر گرفته شده زیرا دیدگاه مالکیت چنین می گوید .برای مالکیت فردی و شرکت تضامنی حقوق پرداخت شده به مالکانی که در موسسه تجاری کارمی کنندبه عنوان هزینه در نظر گرفته نمی شود زیرا مالک وشرکت واحداقتصادی یکسانی هستندویکی نمی تواند به دیگری پرداخت کند آن را به عنوان هزینه کسر کند. روش حقوق صاحبان سهام برای سرمایه گذاری های بلندمدت منافع مالکان شرکت سرمایه گذارراتشخیص میدهند وبنابراین ان راتعیین می کنندتابه عنوان درامددرصد سهم درامد سرمایه پذیر ثبت  شود.

در تلفیق صورت های مالی روش شرکت اصلی برمبنای تئوری سرمایه می باشداین شرکت اصلی به عنوان مالک شرکت فرعی می باشد .منافع اقلیت از دیدگاه مالک شرکت فرعی ادعاهای گروهی از افراد بیگانه را ارائه می کند اگرچه منافع اقلیت با تعریف هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی در مورد بدهی نسبتی ندارند تحت تئوری شرکت اصلی انتخابی وجود ندارند که آن راعنوان بدهی درترازنامه تلقی می کنیم.روش اتحاد منافع یک مجموعه تجاری را به عنوان "واحدکردن منافع مالکیت دو یا چند شرکت می شناسد  و  این کار از طریق مبادله اوراق مالکیت سهام انجام می شود "این موضوع قطعا دیدگاه سرمایه می باشد.

اصطلاحاتی که ادعاهای مالکیت رامعین می کنندوبنابراین منعکس کننده تئوری سرمایه هستنددرحسابداری رایج بوده و شامل درامد سهامداران درآمدهای هرسهم وارزش دفتری هر سهم می باشد .در انتخاب شاخص کلی قیمت برای تعدیل سطح قیمت تئوری سرمایه از ما می خواهد تا منافع مالک را مورد توجه  قرار دهیم که او به عنوان یک فرد نگران رفع نیازهای اقتصادی خود می باشد واین موضوع ما را به  سمت  شاخص قیمت  مصرف  کننده  راهنمایی  می کند سرمایه  مالی نسبت  به دیدگاه سرمایه فیزیکی تحت مفهوم سرمایه مناسب می باشد .اولین مورد سرمایه گذاری مالی مالکان را مورد تاکید قرارمی دهد در حالی که مورددوم برروی توانایی شرکت تمرکز دارد تابدون توجه به ادعاهای مالکیت سطح عملیاتی فیزیکی راحفظ کندتحت دیدگاه سرمایه این نکته همچنین منطقی است که کاهش ارزش بدهی را به عنوان سود غیر عملیاتی در نظر بگیرند.

محدودیت ها:

دیدگاه سرمایه حسابداری زمانی گسترش یافت که شرکت های تجاری  کوچک  بوده  و اساسا  شرکت های تضامنی و مالکیت فردی بودند.اماباپیدایش این شرکت این تئوری که عنوان مبنایی برای توضیح حسابداری شرکت سهامی کافی نبودند  از  لحاظ قانونی این شرکت سهامی واحد اقتصادی مستقل است مالکان با حقوق مربوط به خود می باشند در این صورت این شرکت سهامی مالک دارایی هایی می باشد وتعهدات  موسسه تجاری را در نظرمی گیردنه سهامداران این شرکت های سهامی نه تنها تعهدات تجاری رادرنظرمی گیرند

بلکه ویژگی بدهی محدود را مورد توجه قرار می دهند ومعنایی ندارد که بگوییم سهامداران مسئول  بدهی های شرکت هستند اگر سهامدار یک شرکت سهامی بزرگ بخواهد حقوق  فرض  شده  مالک را از طریق پس گرفتن دارایی ها از شرکت اعمال کند او با قانون رو به رو خواهد شد .برداشت وجوه نقد (سودسهام) در واقع توزیع از طریق روش های قانونی رسمی می باشند.

پاسخ گویی در مقابل مالک عملکرد مهمی برای شرکت سهامی بزرگ می باشد واین به علت فاصله بین مدیریت و سهامداران می باشد برای شرکت کوچک مالکان از وضعیت مالی موسسه تجاری آگاه هستند به طوری که دیدگاه پاسخ گویی یا مباشرت معنادار نمی باشد .در مقابل ارتباط سهامداران با امورشرکت بزرگ حداقل می باشد وآن ها بنابراین وابسته به اطلاعاتی هستند که توسط مدیریت برای ان ها گزارش شده است.


تئوری بنگاه:

تئوری بنگاه در پاسخ به موارد نقص دیدگاه سرمایه مربوط به شرکت سهامی شکل گرفته است . ویلیام پاتون طرفدارآمریکایی این تئوری می باشداین تئوری بااین حقیقت شروع می شودکه این شرکت سهامی یک واحد اقتصادی مجزا با هویت مربوط به خود می باشد .اگر یک فروشنده بستنی ثبت های حسابداری جداگانه ای رابرای تجارت خود درنظر بگیرید این ضرورتا به این معناست که او دیدگاه تئوریکی واحد تجاری مستقل را در نظر بگیریدحتی تحت مفهوم سرمایه جدا بودن تجارت از امور شخصی اثبات شده است .

اگرچه تئوری بنگاه به طور خاصی برای حسابداری شرکت سهامی مناسب باشند طرفداران معتقدند که این تئوری برای شرکت های تضامنی شرکت های مالکیت فردی و حتی برای سازمان های غیر انتفاهی به کار می رود .سوال این است که آیا حساب ها ومعاملات باید از دیدگاه بنگاه  به عنوان  واحد عملیاتی طبقه بندی شده ومورد تجزیه وتحلیل قرار بگیرندیا این که آیا روش ها واصول حسابداری باید از دیدگاه بهره واحد از جمله مالکیت فردی شکل بگیرد. واحد سازمان حسابدار عمدتا نگران  این  بنگاه  می باشد

برای هر شرکت تجاری پاتون می گوید:این تجارت می باشد که دفتردار تاریخچه مالی و حسابدار سعی می کنند ثبت کنند ومورد تجزیه و تحلیل قرار دهند دفاتر وحساب ها  ثبت  تجاری  هستند  صورت های دوره ای عملکردها و شرایط مالی گزارش موسسه تجاری هستند .

درست  است  که  این بنگاه یک فرد نیست و نمی تواند با توافق خودش عمل  کند این بنگاه یک موسسه می باشد اما با این وجود پاتون می گوید این بنگاه چیز واقعی می باشد و وجود واقعی وقابل اندازه گیری دارد . برای یک شرکت سهامی وقتی سهام عادی صادر می شود عمر شرکت به عمرسهامداران وابسته نیست.باعث گسترده تر از دیدگاه حسابداری می فهمیم که یک بنگاه به عنوان هربخشی ازمنافع اقتصادی تعریف شده که ماهیت جداگانه ای دارد.

دو دیدگاه واحد اقتصادی مستقل(بنگاه):

هنگامی که موقعیت واحد اقتصادی مستقل را در نظر می گیریم هدف حسابداری چیست؟دو نوع تئوری بنگاه موجود می باشد و هرکدام منجر به نتیجه یکسانی می شوند که مباشرت  یا  پاسخگویی  از اهمیت اولیه آن می باشد نوع سنتی تئوری بنگاه شرکت تجاری را به عنوان واحدعملیاتی در نظر می گیرد که در آن سهام داران وجوه را برای موسسه تجاری تامین می کنندبنابراین این بنگاه بایدحسابداری رابرای سهامداران انجام دهد و وضعیت و نتایج سزمایه گذاری آن ها را گزارش کند این تفسیرجدیدتراین بنگاه را به عنوان واحد تجاری برای خودش در نظر می گیرد و به وجودآن علاقه مند است .از آنجایی که این بنگاه تجاری حسابداری را برای سهامداران انجام می دهد تا این که شرایط قانونی را درک کنندوهمچنین رابطه مطلوب را باآنها حفظ کندو در چنین موردی ممکن است وجوه بیشتری درآینده  مورد  نیاز باشد .

اگرچه هردونوع این تئوری برروی بنگاه به عنوان یک واحد مستقل نگاه می گنند .این دیدگاه سنتی سهام داران را به عنوان یک عضو پیوسته در تجارت در نظر می گیرد در حالی که دیدگاه  جدیدتر ان ها را به عنوان افراد بیگانه تلقی می کند .این محتوای اطلاعاتی صورت های حسابداری برای تصمیم گیری که در سال های اخیر مورد تاکید قرار گرفته اند به سادگی می توانند باهردوی تفاسیر بنگاه سازگاری داشته باشند.


ترازنامه:

ارزش جدیدمالک مفهوم معناداری نیست زیرااین واحداقتصادی موردتوجه می باشد.مالکان و پستانکاران

به عنوان سهامداران وتامین کنندگان وجوه می باشند معادله حسابداری به شرح زیر است:

دارایی ها =حقوق صاحبان سهام

پاتون معتقد است که معادله بالا بیان کاملا منطقی وضعیت شرکت می باشد .حقوق صاحبان سهام حقوق یا ادعاهای مربوط به دارایی های واحد تجاری را ارائه می کند .پستانکاران به طور خاص ادعای  قابل تعیینی را دارند وسهام داران در رابطه با دارایی ها در مورد انحلال ادعای بیشتری رادارنداما ازدیدگاه واحد تجاری هردو آن ها تامین کنندگان وجوه می باشدسهامداران هیچ ادعایی رانسبت به هرگونه دارایی خاص وحتی درآمد شرکت دارند آن ها نسبت به کل دارایی ها و سودسهام حق وحقوقی دارندواین زمانی است که توسط هیئت مدیره اعلام شودو این ها حقوقی هستندکه ازطریق توافق قراردادی به دست می آید

واین به علت مالکیت نیست.

ترازنامه  دارایی های  واحد  تجاری  را نشان می دهد که پاتون به ارائه صورت مستقیم ارزش برای واحد تجاری وحقوق صاحبان سهام اشاره داد .و او آن را با بیان غیر مستقیم کل ارزش می نامد.دارائی ها متعلق به شرکت هستند وبدهی ها تعهدات شرکت هستند نه مالکان این موضوع مورد بحث قرار گرفته زیرا مبلغ سرمایه گذاری شده توسط سهام داران باید محاسبه شود واین هدف به  طور  منطقی  منجر  به  استفاده  از هزینه تاریخی برای دارایی های غیر پولی منجر می شودزیراکل حقوق سمت راست ترازنامه بایدبا سمت چپ ان برابر باشد.بعد از دستیابی به وجوه ارائه شده توسط سهام داران شرکت این وجوه را در دارایی ها سرمایه  گذاری   می کند  و برای  دارایی  های غیر پولی این موضوع قسمت اصلی خرید می باشند . اما مسئولیت محاسباتی ضرورتا اثر میزان اصلی سرمایه گذاری را به کار نمی گیرد . سهام داران  هم چنین به تغییرات در ارزش سرمایه گذاری علاقه مند هستند . طرفداران ارزش جاری اشاره می کنند که تئوری بنگاه فرض می کند که سرمایه گذاران به حد کافی به موسسه تجاری نزدیک نیستند تا اصلاحات خود  را در مورد ارزش انجام دهند بنابراین مسئولیت محاسباتی باید بیان کند که این اصلاحات یعنی تغییرات   در

ارزش ها  گزارش شده اند هم چنین بحث شده که این واحد مستقل تجاری نیازداردکه ارزش جاری دارایی را به منظور تصمیم گیری درست بشناسد .

تحت مفهوم مالکیت تعیین ارزش خالص مالک در تجارت از نگرانی عمده ای برخوردار است وبنابراین ترازنامه از اهمیت بالایی برخوردار می باشندبرای تئوری بنگاه برروی تعیین درامد تاکید شده ودرنتیجه سودوزیان تا حدزیادی با ترازنامه در ارتباط می باشد .تاکید بر درآمد به دو دلیل می باشد :

1-سهام داران اساسا به درامد علاقه مند هستند زیرا این میزان نتیجه سرمایه گذاری آن را طی دوره نشان

 می دهد ودلیل دیگر برای وجود شرکت ایجاد سود می باشدواین ضرورتابرای بقای شرکت می باشددرآمد با انجام کارهای موسسه به وجود می آید .درآمد به عنوان جریان ورودی دارایی ها به علت معاملات انجام شده توسط شرکت باتوجه به تولید آن تعریف شده است. هزینه طبق توئری مالکیت با هزینه نهایی ایجادشده توسط مالک در ارتباط می باشد که ارزش خالص را کاهش می دهد برطبق تئوری بنگاه هزینه تا هزینه دارایی ها دیگر خدماتی در ارتباط می باشدکه شرکت ازآن ها استفاده کرده تاطی این دوره درآمدی راکسب کند. مفهوم مالکیت سمت راست ترازنامه را مورد تایید قرار می دهد یعنی Pدر معادله حسابداری  امامفهوم بنگاه به سمت چپ ترازنامه توجه دارد یعنی دارایی ها.علت این است که دارایی هابه عنوان چیزهای واقعی هستند که شرکت با آن ها سروکار دارد درصورتی که حقوق صاحبان سهام بیشتر انتذاعی هستند وباادعاهای مربوط به دارایی ها در ارتباط می باشند ویک روش غیر مستقیم بررسی ارزش دارایی ها می باشند .

دارایی ها وهزینه ها ضرورتا ماهیت یکسانی دارند آن ها خدمات را ارائه می کنند فقط یک سوال وجود دارد که آیا این خدمات به طور تمام وکمال مورد استفاده قرار گرفته یا برای استفاده آتی  باقی   می مانند.  ویژگی اساسی درآمد این است که دارایی بیشتری را ایجاد می کنند پاتون ولیتلتون می گویند تئوری  حسابداری   باید مفاهیم درآمد وهزینه را طی دوره تغییرات دارائی موسسه تجاری توصیف کند تا این که حقوق صاحبان سهام سهامداران یا مالکان را افزایش یا کاهش دهد . درآمدباعث افزایش دارایی می شود در صورتی  که  هزینه ها دارایی ها را کاهش می دهند .

درامد متعلق به شرکت است اگر چنین است چرا بعدا به سود انباشته تلقی شده اگرچه متعلق به سهام داران است . پاتون ولیتلتون بحث کرده اند که سهامداران ادعای قراردادی نسبت به کل دارایی ها دارند وبه این علت است که درآمد جایگزین سود انباشته می شود . سهامداران مازاد بر مصرف را  به  دست  می اورند  و مابقی وقتی نقدینگی شرکت رابه پستانکاران پرداختیم به دست می آیداین توصیف بانسخه متداول تئوری بنگاه تکوین می شود تفسیر جدیدتر حساب سود انباشته را به عنوان حقوق صاحبان سهام شرکت یا سرمایه گذاری درآن در نظر می گیرد .

اگر دیدگاه متداولی مربوط به تئوری بنگاه با هدف منطقی دنبال شده باشد بعدا هزینه های بهره توزیع درآمد را بیشتر از هزینه مورد توجه قرار می دهد آن ها پرداخت ها به پستانکاران هستند همانند سود سهام که به سهام دارانپرداخت می شود زیرا پستانکاران وسهام داران در تئوری بنگاه در یک موقعیت مشابه قرار دادند .تامین کنندگان وجوه هزینه های بهره و سود سهام در یک مجموعه قرار می دهد برخی افراد می گویند که مالیات بر درآمد توزیع درامد می باشد تئوری دانان مالکیت اشاره می کنند که مالکیت بر درآمدها برای خدمات خاص دولتی پرداخت شده از جمله این موارد حفاظت در مقابل قدرت های خارجی تنظیم سطح رقابت جلوگیری از عملکردهای نا مشروع و... وهزینه های تجاری می باشند .اما پاتون نتیجه گرفت که مالیات ها هزینه را برای اقلام یاخدمات خاص ارائه نمی کنند اما ناچار هستند علاوه براین پرداخت ها نسبت مستقیمی باهرگونه مزایای به دست آمده از دولت ندارند .توزیع دولت در مقابل موفقیت شرکت عاملی است که به طور کلی خارج از محدوده بازار می باشد . هنوز برطبق تعریف مالیات بر درآمدها سهمی از درآمدرا تشکیل می دهند وبنابرایندولت بدون فراهم کردن  هرگونه سرمایه حقوق قابل اعمالی را درشرکت به دست می آورند.پاتون معتقد است مالیات بر درآمدها باید به عنوان زیان ناشی از درآمد درنظرگرفته شوند نه به عنوان هزینه.

برطبق صورت جدیدتر تئوری بنگاه شرکت درحال تجارت می باشد وپرداخت ها هنگام استفاده از پول هزینه هامی باشد زیرا پستانکاران وسهام داران گروه های  خارجی رامورد توجه قرار دادند بنابراین هزینه های بهره و سودسهام همانند مالیات بر درآمدها هزینه های موسسه تجاری هستند آن ها میزان حقوق صاحبان سهام موجود در بنگاه را کاهش می دهند بر طبق این تئوری مالیات مضاعف وجود ندارد . زیرا این شرکت موسسه تجاری مجزا از سهام داران می باشند. بنابراین به طورقابل قبول هر بنگاه باید بر طبق درآمدهای خود مالیات بر درآمد بپردازد افراد دنباله رو تفسیر جدیدتر تئوری بنگاه نتیجه گرفتند که سود سهام به شکل سهام اضافی باید مالیات آن به دریافت کننده پرداخت شود زیرا سود سهام از سود انباشته ناشی شده که متعلق به بنگاه می باشد نه سهامداران . سهام داران چیزی رااز بنگاه دریافت می کنند که قبلا دریافت نکرده اند.

اثر عملکرد:

عملکرد دردنبال کردن اثرات تئوری بنگاه ومالکیت ثابت نیست اثر هردوی آن ها در کنار هم وجود دارد تئوری حسابداری متداول بر مبنای مفهوم بنگاه می باشد هنوز به نظر می رسد دیدگاه مالک  اثربیشتری رابر  روش های  موجود  داشته باشد مثلا براثر مفهوم مالکیت عملا امروزه  هزینه های بهره هزینه را مورد  توجه قرار داده و سود های سهام توزیع درآمد می باشند هنگام تعیین سود یا زیان قدرت خرید زمانی که معیار ثابت دلار مورد استفاده قرار می گیرد دیدگاه تئوری بنگاه  نیاز به کار گرفتن شاخص قیمت  گالاهای   تولیدکنندگان  وجود دارد . برای  حسابداری هزینه جاری اگر دیدگاه بنگاه دنبال شود تغییرات در ارزش بدهی ها به عنوان سود یا زیان غیر عملیاتی تلقی نمی شوند وتنها تغییرات درمورد هزینه دارایی ها می باشد زیرا بدی هاهمانندحساب های سرمایه توزیع شده حقوق صاحبان سهام هستند به این ها توجهی نشده زیرا چنین تغییراتی در ارزش برگردش وجوه نقد شرکت  تاثیری  ندارند .  اولا کاربرد جدی تئوری بنگاه به دیدگاه سرمایه فیزیکی اشاره دارد که درآن جا هیچ گونه سودغیر عملیاتی تشخیص داده نشده است .

تئوری بنگاه برروی برخی روش ها تاثیر دارد مثلا حقوق کارمندان شرکت که سهام داران هستند هزینه در نظر گرفته می شوددرتلقین صورت های مالی ازرویکردتئوریکی بنگاه استفاده می شودجایی که دیدگاه بنگاه تلفیق شده  مورد توجه می باشد استفاده از مراکزهزینه وسود برای اهداف داخلی برطبق مفهوم بنگاه فرض شده اند.

 

 

 

تئوری وجوه مستقل:

ویلیام واتر یک دیدگاه تئوریکی را پیشنهاد کرده که بیشتر برروی شخصیت توجه دارد تاوجوه غیرشخصی تئوری مالکیت دیدگاه مالک را مورد توجه قرار می دهد که انگار یک شخص باشد.واترمخالف هردومورد می باشدزیرااومعتقداست که پیش بینی شخصی منجربه تفاسیرخاص وروش های ارزیابی  می شود کمبودها دراین مبنای خصوصی شده برای حسابداری این است  که  محتوای  گزارش های  حسابداری می خواهد از طریق قیاس های شخصی تاثیر بپذیرد .

دیدگاه های شخصی درمقابل عینیت اطلاعات حسابداری سهیم تیستند (نقشی ندارند) یک وجه  مستقل  واحد عملیات مرکز بهره می باشد واهداف خاص ومجموعه فعالیت هارا دارد وازدارایی هاوحقوق صاحبان سهام تشکیل شده است این وجه مستقل عاری ازهرگونه نگرش در موردارزیابی هایاشکل ومحتوای صورت های مالی می باشد . معادله حسابداری وجوه مستقل به شرح زیر است:

دارایی ها =محدودیت ها در دارایی ها

هر وجه مستقل اجرای برخی  اهداف رامورد توجه قرار می دهد . نشان داده شده  در دارایی ها  ابزار اولیه برای دستیابی به این هدف می باشند . واترباتفسیر عمومی حقوق صاحبان سهام مخالف است اما به آن ها به عنوان محدودیت های دارایی نگاه می کند حتی رهن کنندگان برروی دارایی خاص ادعایی ندارند . بدهی ها پرداخت های  آتی  را  ارائه می کنند وادعاهای مربوط به دارایی رانشان نمی دهند بنابراین اهمیت بدهی ها محدودیت  هایی است که آن ها برروی وجوه دارایی ها اعمال می کنند. حقوق باقی  مانده  یا  حقوق مالکان محدودیت نهایی دارایی هارانشان می دهدوتساوی دارایی وبدهی رانشان می دهدواژه محدودیت های دارایی اصطلاح عمومی رابرای تمام سازمان ها ایجاد می کند .

برطبق تئوری وجوه ترازنامه صورت موجودی دارایی ها می باشد واین محدودیت های مربوط به دارایی ها هستند تنظیم اطلاعات وروش های ارزیابی برطبق هدفی که ترازنامه مورداستفاده قرار گرفته متغیر می باشند مثلاترازنامه برای اهداف بستانکار باترازنامه ارائه شده به سهام داران فرق دارد .

درآمد افزایشی رادر دارایی ها نشان می دهند که درآن وجوه  مستقل  کاملا  عاری  از  محدودیت های  حقوق صاحبان سهام می باشند دیگر معاملات ممکن است کل دارایی ها را افزایش دهند اماهمیشه محدودیت همزمان وجود دارد برای مثال فروش اوراق قرضه دارایی های جدید را به وجود می آورد اما هم چنین محدودیتی را در کل دارایی ها ایجاد می کند واین به علت پرداخت آتی اصل و بهره ی آن می باشد. دریافت  هدیه  محدود نشده یا میراث درآمد می باشد اما اگر برای استفاده کردن محدود شده باشد دراین صورت اصل آن باید قطعا حفظ شود و بعدا این درآمد نمی باشد به هر حال بهره یا سود سهام در مورد سرمایه گذاری محدود نشده و در نتیجه برای وجوه مستقل درآمد می باشد.

هزینه ها کاهش خدمات را برای اهداف تعیین شده نشان می دهند که به عنوان هدف وجوه مستقل مشخص شده اند این تعریف نظر هزینه درآمد تولید را دربر می گیرد وبدین معناست که گسترده تربوده و درسازمان های غیرانتفاهی قابل اجرا باشد.

واتر به مفهوم درآمد اعتماد زیلدی ندارد او مشکلات زیادی رادرتعیین آن مشاهده می کند ومعتقداست که حسابداران این مطلب را بیش از حد مورد تاکید قرار داده اند.

درآمد نمی تواند تمام تقاضاهای مهم رابرآورده کند وهدف کلی شکل درآمد دراستفاده آن محدود شده است به جای صورت سودوزیان که باخط زیرین پایان می یابد واتر صورت حسابی پیشنهاد کرده که اطلاعات به طریق گزارش شده که کاربران می توانند شکل درآمد رامحاسبه کنند که برای اهداف آن ها معنادار می باشد امابیشتر باید به گردش وجوه نقد توجه داشت تادرآمد تئوری وجوه چارچوب منابع را برای سازمان های غیرانتفاهی ودولتی ارائه می کند واتر درنظر دارد که حسابداری وجوه مربوط به موسسه تجاری هستند که اوتنها پذیرش محدود را دراین بخش دریافته است . مثال هایی از قابل اجرا بودن این تئوری ازجمله وجوه استهلاکی این شرکت تجزیه وتحلیل سرمایه در گردش و حسابداری اموال موروثی و ودیعه می باشند.

تئوری مدیر:

گلدبرگ اظهار داشت که هردوی تئوری های بنگاه ومالکیت بر مبنای نظر مالکیت می باشند که تعریف و تجزیه وتحلیل مفهوم آن متکل می باشد به جای مالکیت او معتقد است که باید به کنترل اقتصادی منابع توجه کرد ما می خواهیم این بنگاه را خصوصی کنیم اما نباید فراموش کنیم که انسان ها واقعا فعالیت ها را به خاطر بنگاه به عهده می گیرند . اخیرا مردم به خاطر دیگر افراد متعهد  می شوند  که  فعالیت ها  را  انجام  دهند  و تصمیمات توسط افراد خاص یا گروه های افراد گرفته می شود بادرنظرگرفتن تئوری وجوه گلدبرگ ازخود پرسیدکه چراواحدحسابداری بایدفاقداثرات شخصی باشداواشاره کردکه فرآیندهاوروش های حسابداری توسط مردم انجام می شوند او می گوید مشکل است که درک کنیم که چگونه هر ویژگی حسابداری می تواند به طور

کلی فاقد تمام اثرات شخصی باشد .

ما باید به عملکرد کنترل توجه کنیم واین صرفا توسط افراد انجام می شود واحد تجربه ودیدگاه مورد نظرشامل یک فرد یا گروه افراد می باشد که قدرت به کارگرفتن منابع دارند شخصی که چنین قدرتی دارد یعنی کسی که کنترل برروی منابع دارد از نظر گلدبرگ یک فرمان دار می باشد نظر فرمان دار به ما این توانایی را میدهد تا به تفاسیر واقعی اهداف وعملکردهای حسابداری دست یابیم یک مالک صرفا فرمانده هست . تئوری مالکیت ویژگی مالکیت رامورد تاکید قرار می دهد اما چیزی که بیش از حد نادیده گرفته شده این است که این مالک منابع شرکت خود راتحت کنترل دارد توانایی او این است که به آن ها دستور بدهد تادرآمد کسب کند مالکیت با رابطه قانونی در ارتباط می باشد اماکنترل یک عملکرد اقتصادی هست بیش از حد برروی مالک به عنوان مالک تاکید شده تا مدیر.

دریک شرکت بزرگ سهام دار مالک بخشی از شرکت می باشد اما او هیچ گونه کنترلی برروی منابع شرکت ندارد به هرحال او برروی منابع خودش احاطه دارد ودر نتیجه یک فرمانده می باشد . تسلط بر منابع شرکت دردست ریاست فرماندهان می باشند هر مدیر کنترل محدود شده کم یلزیادی رابرروی برخی صنایع دارد . یکی یا تعداد کمی از آن ها تسلط کلی برروی تمام منابع دارند .

همانطور که گلدبرگ این نکته رامی پذیرد عملکردهای حسابداری از طرف فرماندهان انجام گرفته اندصورت های حالی تهیه شده وافراد این گزارش ها رامورد تجزیه وتحلیل قرار می دهند. روش های حسابداری بیشتر از دیدگاه مدیر اصلی شرکت مورد توجه قرار گرفته اند تااز دیدگاه مالک یاموسسه تجاری یا وجوه مستقل اگر ترازنامه توسط مدیر شرکت آماده شده باشد بعدا این صورت حسابی است که منابعی رانشان می دهید که از طریق آن مدیر منابع وکاربردهای منابع را دریافت کرده است همانطور که دیده شده ترازنامه صورت حساب وباشرکت می باشد تاصورت حساب مالکیت واین ترازنامه صورت محاسباتی می باشد . ترازنامه گزارشی است که منابع واگذار شده به مدیر رانشان می دهد که کنترل می کند اماضرورتا مالک آن نیست منابع کنترل شده توسط افراد یعنی رئیس اجرایی وگروه او آن ها توسط افراد تامین شده اند یعنی بستانکاران وسهام داران به آن ها عادت دارند چیزهایی رااز افراد بخرند تاادعاهای افراد را تامین کنند.صورت سود وزیان توضیح نتایج فعالیت ها طی یک دوره می باشد که توسط مدیر

و گروه او پذیرفته شده است . این نتایج از دیدگاه مدیر می باشند او این موارد را به طور مفصل اما به شکلی خلاصه توضیح می دهد که چه نوع هزینه ای متحمل شده و نتیجه آن چیست . تئوری مدیر اثذر مستقیمی بر عملکرد حسابداری دارد به هر حال از آن جایی که مفاهیم تئوری های بنگاه و مالکیت امروزه عملاً در کنار هم قرار دارند. که به نظر می رسد مغایر هم می باشند . نظر کنترل اقتصادی ، که تئوری آن را مورد تأکید قرار داده می تواند مبنایی برای تلفیق و توجیه منطقی استفاده ی همزمان از روش های مربوط به تئوری های بنگاه و مالکیت باشد .

تئوری سرمایه گذار بر اساس اهداف حسابداری در رابطه با ارائه اطلاعات برای تأمین کنندگان سرمایه ، استاباس می گوید که عملکردهای حسابداری و صورت های مالی دیدگاه سرمایه گذاران را مد نظر قرار می دهند . سرمایه گذاران سهام داران و بستانکاران هستند . معادله ی حسابداری بر طبق این تئوری به شرح زیر می باشد :

دارایی = حقوق ویژه ی صاحبان سهام + حقوق باقی مانده ( حقوق سهام داران عادی) حقوق صاحبان سهام خاص ، بدهی ها و سهام ممتار می باشند . در اکثر موارد برای یک شرکت حقوق باقیمانده با حقوق سهام عادی برابر می باشد . تنها در صورتی که حقوق سهام عادی ، سهام ممتاز را به طور کلی از بین ببرد صاحبان سهام به حقوق باقیمانده تبدیل می شود . این معادله حسابداری وابستگی حقوقی صاحبان سهام به حقوق باقیمانده تبدیل می شود . این معادله حسابداری وابستگی حقوق باقیمانده را به ارزش های دارایی ها و حقوق خاص نشان می دهد .

سرمایه گذاران اطلاعاتی را می خواهند تا اینکه دریافت های نقدی آتی را به عنوان نتیجه رابطه آن ها با شرکت خاص پیش بینی کند . استاباس اظهار می کند که دریافت های نقدی آتی سرمایه گذاران به موارد زیر بستگی دارد :

1-    ظرفیت های پولی کشور به منظور پرداخت نقدی

2-    تمایل مدیریت برای پرداخت به سرمایه گذاران

3-    اولویت قانونی ادعای سرمایه گذار.

اطلاعات در مورد سومین فاکتور می تواند توسط سرمایه گذار خارج از محدوده صورت های مالی بدست آید . اطلاعات در مورد دومین فاکتور به طور غیر مستقیم از طریق دانش نیاز های نقدی شرکت برای جایگزینی یا گسترش مشتق شود . صورت های مالی می توانند این موضوع را توضیح دهند تا به سرمایه گذاران کمک کننده به تمایل شرکت  برای پرداخت نقدینگی به آن ها را ثابت کند . اولین فاکتور با دارایی نقد شرکت در ارتباط است و این زمانی است که سرمایه گذاران انتضار دارند به آن ها پول نقد پرداخت شود . صورت های مالی می توانند مبنایی را برای پیش بینی مبالغ نقدی آتی ارائه کنند .

تئوری سرمایه گذار ، نیازهای کاربران خارجی به ویژه سهامداران را مورد تاکید قرار می دهد .

اگر چه تئوری مالکیت هم شامل سهامداران می باشد آن ها به عنوان مالکانی هستند که قدرت بیشتری نسبت به اکثر شرکت ها دارند . تئوری استاباس سهامداران را به عنوان سرمایه گذاران با قدرت ناچیز در نظر می گیرد تا تعیین کند چه اتقاقی در شرکت می اقتد و بنابراین باید به صورتهای مالی متکی باشند . به علت توجه به سرمایه گزاران نیاز به اطلاعات در زمینه گردش وجوه نقد دقیقاً مشخص شده است . تأثیر این دیدگاه در مفهوم شماره 1 هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB ) دیده شده که در آن سرمایه گذاران به اطلاعات نیاز دارند ، تا گردش وجوه نقد آتی را پیش بینی کنند .


تئوری بنگاه

با پذیرفتن اثری از نوشته های پیتر دراکر ، که او مشاهده کرد شرکت بزرگ موسسه ای با مسئولیت های اجتماعی می باشد ، سوجانن این تئوری بنگاه را تشکیل داد . این موسسه به عنوان موسسه اجتماعی در نظر گرفته شده که در آنجا تصمیمات گرفته شده بر روی تعدادی از گروههای علاقمند تأثیرمی گذارند . اینها سهامداران ، کارمندان ،‌ بستانکاران ، مشتریان ، نمایندگاه دولتی و عموم مردم می باشند . مفهوم بنگاه گسترده تراز مفهوم موسسه تجاری می باشد . زیرا مورد قبلی شرکتی را در نظر می گیرد که نقشی را در جامعه دارد ، در صورتیکه مورد بعدی شرکت را به عنوان یک موسسه تجاری مجزا در نظر می گیرد که به دنبال ایجاد سود می باشد .

سوجانن بحث می کند که امروزه مدیریت ، خودش را به سادگی به عنوان نماینده سهامداران مورد توجه قرار نمی دهد اما به عنوان نگهبان شرکت مسئول بقا و رشد آن می باشد . در چنین موردی ، مدیران عملکرد واسطه را بین گروههای مختلف انجام می دهند اگر چه سهامداران حقوق قانونی نسبت به محصلان دارند از دیدگاه بنگاه حقوق آن ها برای سازمان و بقای آن مکمل می باشد . کسانی که از قرار داد با موسسه تجاری در آمد کسب می کنند یعنی ، سهامداران ، بستانکاران ، کارمندان و دولت ، سهم مهمی را در شرکت دارند و شرکت هم مسئولیتی را در قبال آنها دارد . این مسئولیت به طور مستقیم با عملکرد شرکت در استفاده از منابع مادی ، بشری و پولی در زمینه فرآیند توزیع و تولید در ارتباط می باشد .

درآمد ارزش افزوده :

از نظر یک موسسه اجتماعی شرکت های بزرگ باید بر طبق مسئولیت ذکر شده در بالا ارزیابی شوند که با بازده آن در ارتباط می باشد . زیرا این مورد توزیع آن برای جامعه می باشد . سوجانن معتقد است که رویکرد ارزش افزوده در زمینه در آمد به بهترین نحو این توزیع را نشان می دهد و عقیده این است که ارزش به وجو آمده توسط شرکت را در یک دوره معین ، تعیین کننده سوجانن یک صورت حساب مکمل را پیشنهاد می کند تا ارزش افزوده و منبع آن یا توزیع بین شرکت کنندگان بنگاه را نشان دهد در سال 1975 ، کمیته هدایت و نظارت حسابداری در بریتانیا ، توصیه کرد که شرکتها ، صورت حساب ارزش افزوده را به عنوان اطلاعات مکمل در نظر می گیرند . تخمین زده شده که حداقل 5/1 شرکت های لیست شده در بریتانیا ، اکنون چنین صورت حسابی را منتشر می کنند . ارزش افزوده معیار عملکرد می باشد ، معیار ارزش یا ثروتی که در یک دوره معین از طریق موسسه تجاری به وجود می آید . روش دیگر ارزیابی این است که بگوییم این روش عملکرد شرکت کنندگان در بنگاه را ارزیابی می کند - کارمندان ، تأمین کنندگان وجوه سرمایه ( سهامداران و بستانکاران ) و دولت که سعی می کنند تا ثروت اضافی را به وجود آورند . در آمد حسابداری سنتی معیاری از ثروت می باشد که برای منافع سهامداران به وجود آمده است . رویکرد ارزش افزوده در آمد را به عنوان نتیجه تلاش مشارکتی تعدادی از شرکت کنندگان مورد بررسی قرار می دهد . مورلی معتقد است که مفهوم ارزش افزوده تا حد زیادی مهم شده زیرا تغییر اجتماعی را منعکس می کند سهامداران ، قدرت کمتری دارند و دولت و کار سازماندهی شده از قدرت بیشتری برخوردارند .

چگونه ارزش افزوده محاسبه می شود ؟ اقتصاد دانان ارزش افزوده را اساساً بر طبق تعیین در آمد ملی مورد بررسی قرار می دهند و بنابراین با روشی که حسابدار به کار می گیرد متفاوت می باشد . مثلاً یک اقتصاد دان با بازده کل قیمت فروش شروع می کند در حالیکه اکثر حسابداران ترجیح می دهند از شکل فروش استفاده کنند . زیرا این چیزی است که مشتریان معمولاً می خواهند در قبال تولید شرکت بپردازند به طور کلی، اصول پذیرفته شده ای برای صورت حساب ارزش افزوده وجود ندارد و در نتیجه تفاوت هایی به چشم می خورد در زیر مثالی از صورت حساب ارزش افزوده آمده است که با صورت حساب سود و زیان مقایسه شده است .

صورت حساب سود و زیان

( قراردادی)

فروش                                                                                        500 دلار

کسر می شود :

مواد و عرضه مورد استفاده                                     100 دلار

گرما، نور و قدرت                                              40  دلار

حقوق و دستمزد                                                100 دلار

هزینه بهره                                                        20 دلار

هزینه استهلاک                                                  30 دلار         

 

در آمد قبل از مالیات

مالیات بر در آمد

سود خالص

کسر می شود

سود سهام

سود انباشته


صورت حساب ارزش افزوده

فروش                                                                                        500 دلار

کسر می شود : مواد ، عرضه و خدمات مورد استفاده (30 +40 +100 ) 

ارزش افزوده

به کارمندان                                                                                   100 دلار

به تامین کنندگان سرمایه

سود سهام                                                                          50 دلار

بهره                                                                                20 دلار  70 دلار

به دولت                                                                                      100 دلار

به مؤسسه تجاری برای گسترش سود انباشته                                    60 دلار

ارزش افزوده                                                                       300 دلار

بنابراین مبلغ کالا و خدمات خریداری شده از دیگر شرکت ها کسر تا به سود انباشته برسیم . یکی از موضوعات بحث برانگیز این است که آیا این کسر کردن ( تفریق ) هزینه استهلاک را شامل می شود . افراد زیادی معتقد هستند که از این مورد باید صرف نظر کرد ، زیرا مبلغ آن ارزیابی شده و مشمول بودن آن در نتیجه عینیت و اطمینان را در شکل ارزش افزوده کاهش می دهد . اگر از استهلاک صرف نظر شود ، بعداً تحت عنوان توزیع به موسسه برای جایگزینی و گسترش اضافه می شود . اکثر شرکت ها در بریتانیا از استهلاک مواد و خدمات مورد استفاده صرف نظر می کنند . این رویکرد " ناخالص " می باشد ، که مشابه با تولید ناحالص ملی است ، هملنند رویکرد " خالص " که مشابه در آمد خالص ملی می باشد .

 مثال ما به چند دلیل کسر کردن استهلاک را شامل می شود . یکی اینکه صرف نظر کردن از آن نشان می دهد که این ارزش بدون سود کارخانه ایجاد شده و تجهیزات از شرکت های دیگر خریداری شده اند . ماشین آلات و تجهیزات محصول شرکت های دیگر هستند و بنابراین ، با دیدگاه ارزش به وجود آمده صرفاً از طریق شرکت سازگاری دارند ، هزینه تحصیم باید کسر شود . کسر کردن استهلاک و دیگر کالاها و خدمات خریداری شده از دیگر شرکت ها ، استفاده شده طی این دوره ، با اصول تعهدیو تطابق سازگاری می باشد . اگر چه صرف نظر از استهلاک در هنگام کسر کردن از ارزش های فروش عینیت شکل ارزش افزوده را کاهش می دهد ، بدون آن اشتباه در نتیجه گیری به وجود می آید . مثلاً اگر سهامداران سرمایه جدید را تأمین کنند تا به شرکت این توانایی را بدهند که ماشین آلات خود را نو کند ، بنابراین با افزایش تولید و فروش ، ارزش افزوده افزایش می یابد ، که کارمندان را ترغیب می کند تا به دنبال سهمی از این افزایش باشند . اگر این افزایش بر مبنای ارزش افزوده ناخالص باشد بدون تشخیص میزان بالاتری از استهلاک ،‌در این صورت کارمندان ممکن است در مقابل آنچه که سهامداران مسئول هستند بستانکار شوند . مبنای خالص، تفصیر دقیق تری را مورد این بهبود نشان می دهد .

ارزش افزوده بین تأمین کنندگان وجوه سرمایه ، کارمندان ، دولت و خود مؤسسه تجاری تقسیم می شود . شرکت تمام سود انباشته را برای هدف بقا و رشد مجدداً سرمایه گذاری می کند ، و در نتیجه تمام گروهها سود می برند . صورتحساب ارزش افزوده جریان کالاهای فروش رفته ، توزیع شرکت به جامعه ، را نشان می دهد . این ارزش فروش های شرکت برای تعدادی از گروههای جامعه درآمد می باشد .


اثرات بعدی

تئوری بنگاه مقدمه مفهوم حسابداری اجتماعی می باشد که صورتحساب سود و زیان یک نوع اشتقاقی می باشد . دیدگاه آن از یک گروه شرکت کنندگان تشکیل شده که از طریق تلاش های ترکیبی آنها در موسسه تجاری در آمد کسب می کنند . نیاز به مدیریت برای اینکه به عنوان یک میانجی بین شرکت کنندگان عمل کند روشن می باشد . نظر تلاش همگانی با نظریه ضدیت مخالف می باشد که هر گروه، کروه دیگر را دشمن تلقی می کند . اگر دولت ،‌کار ، سهامداران ، بستانکاران و مدیریت به طور جدی دیدگاه تئوری بنگاه را در نظر بگیرند ، این است تغییر حساس در روابط کار شرکت دولت می باشد . این فلسفه که بنگاه تجاری را مورد تأکید قرار
می دهد به نظر می رسد با مدل ژاپنی موسسه تجاری رابطه تنگاتنگ دارد که در آنجا کارمندان در تصمیم گیری نقش شراکتی بیشتری دارند و انتظار می رود دولت به شرکت ها کمک کند .


نتایج

نظر معمول در مورد حسابداری دیدگاه مالکیت را برای موسسات تجاری کوچک مورد تأکید قرار می دهد و دیدگاه بنگاه را برای موسسات تجاری بزرگ مورد تأکید قرار می دهد .

این نظرات از طریق دیدگاه شرکت کنندگان مختلف در بخش تجاری مورد حمایت قرار گرفته است . سهامداران شرکت های بزرگ با دارایی های کم خودشان را به عنوان مالک نمی بینند. در صورت تأثیر گذاری بر شرکت به عنوان سرمایه گذار تلقی می شود . روسای شرکت خودشان را به عنوان فردی کارآمد برای شرکت در نظر می گیرند تا سهام دار ، آن ها درآمد را مورد توجه قرار می دهند ، به جز سود سهام ، که متعلق به شرکت می باشد . عموم مردم شرکت های بزرگ را مجزا و جدای از سهام داران ، ‌با وجود و هدف خوشان در نظر می گیرند . این نگرش ها تئوری بنگاه را تأکید می کند . از طف دیگر مالکان انحصاری شرکا و سهام داران با دارایی بالا موقعیت مالکیت را فرض می کنند .

از آن جایی که تئوری حسابداری برای شرکت هایی اداره شده که لازم است صورت ها ی مالی تأیید شوند . معمولاً موسسات تجاری بزرگ ، مفهوم بنگاه به عنوان دیدگاه مناسب تضمین شده است اگر چه مقاتهیم متفاوت پیش نهاد شده به نظر می رسد باهم در تعارض باشند . این ممکن است که عقاید مهم هر کدام را با تئوری بنگاه به هم پیوند دهد . دیدگاه مالکیت برای ما یادآوری می کند که سهام داران در حقیقت مالکانی هستند که به تأکید ارزش خالص سرمایه گذاری ها در شرکت علاقه مند هستند .

این موضوع به استفاده از روش ارزش جاری اشاره می کند.

تئوری مدیر به این حقیقت توجه دارد که افراد به نمایندگی از طرف شرکت تصمیم گیری می کنند مدیریت بر روی منابع شرکت کنترل اقتصادی دارد و برای سهام داران قابل اندازه گیری می باشد که این وجوه را برای این منابع تأمین کرده اند. در حقیقت مسئولیت محاسباتی عنصر مهمی در تئوری بنگاه می باشد. واژه بنگاه به عنوان بیان مناسبی برای افراد مورد استفاد قرار گرفته که آنها واقعاً به نمایندگی از طرف شرکت تصمیماتی را می گیرند.

برای اینکه بپذیریم صاحبان سهام هم چنین سهام دارانی هستند که به پیش بینی گردش وجوه نقد علاقمند هستند همانطور که تئوری سرمایه گذاری آن را تأیید می کند، و به سادگی می توانند در تئوری بنگاه مشمول باشند این بدین معناست که این شرکت باید سعی کند که نیازهای سرمایه گذاران را برآورده کند تا گردش وجوه نقد را پیش بینی کند اگر چه تئوری وجوه اساساً برای سازمان های غیر انتفاعی قابل کاربرد می باشد تأکید بر روی گردش وجوه به نوع اطلاعاتی اشاره می کند که سرمایه گذاران آن را سودمند می یابند .

تئوری بنگاه شامل فلسفه ی اقتصادی اجتماعی می باشد که با تئوری موسسه ی تجاری متفاوت می باشد . در این جا می بینیم که سهام داران ، بستانکاران ، کارمندان دولت به عنوان افراد بیگانه و مدیران افراد داخل سازمان هستند که به بنگاه  علاقه دارند. موارد قبلی تمام گروه های علاقه مند را مورد توجه قرار می دهند که می خواهند با مدیریت شراکت کنند و به عنوان واسطه بین آنها کار کند. آنها از طریق مؤسسه ی تجاری درآمد کسب می کنند و بنابراین می خواهند به تجارت ادامه دهند. ملتون فردمن می گوید: تنها یک مسئولیت اجتماعی مؤسسه تجاری وجود دارد- تا از منابع آن استفاده کنند و در فعالیت هایی درگیر شوند تا سود را افزایش دهند.

به هر حال فرضیه هایی که تئوری بنگاه را مورد تأکید قرار می دهند با هدف شرکت برای ایجاد سود مغایرت ندارند بعد از تمام این ها سهام داران و دولت چگونه از طریق شرکت درآمد کسب می کنند در پایان یک شرکت بدون سود باقی می ماند در تمام شرکت کنندگان خرد می کنند دیدگاه تئوری مؤسسه ی تجاری لازم نیست که با تئوری بنگاه در تضاد باشند. این بنگاه شامل سهام داران، بستانکاران و دولت می باشد.

سؤالات:

1- با توجه به تئوری مالکیت،

الف) هدف شرکت چیست؟

ب) مفهوم مباشرت چقدر اهمیت دارد؟

ج) رابطه بین دارایی ها/ بدهی ها و مالک چیست؟

د) چگونه درآمدها، هزینه ها و سود را تعریف می کنند؟

و) سه اثر عملکرد جاری را ذکر کنید.

هـ) محدودیت های آن چیست؟

2- با توجه به تئوری واحد اقتصادی مستقل

الف) به چه دلیلی به واحد اقتصادی به عنوان واحد محاسباتی توجه می کنیم تا به مالک؟

ب) هدف حسابداری چیست؟

ج) مفهوم ارزش خاص چقدر است؟

د) دلیل اصلاح معادله حسابداری: دارایی ها= بدهی ها چیست؟

و) معنای سود انباشته در معادله ذکر شده در قسمت دال چیست؟

هـ) چرا بر تعیین درآمد تأکید می شود؟

ی) تا چه حد مفهوم درآمدها، هزینه ها با تئوری مالکیت با هم فرق دارند؟ و دو مورد هزینه های بهره، سود سهام و مالیات بر درآمد چطور؟

ز) سه اثر عملکرد جاری را نام ببرید؟

3- با توجه به تئوری وجوه مستقل:

الف) محدودیت ها در دارایی چیست؟

ب) چگونه تراز نامه ارزیابی می شود؟

ج) آیا صورتحساب سود و زیان معنادار می باشد؟

4- با توجه به تئوری مدیر:

الف) مدیر کیست؟

ب) نقش مالک چیست؟

ج ) چگونه تراز نامه و صورت سود و زیان مورد بررسی قرار می گیرد ؟

5) بر طبق تئوری سرمایه گذار ، سرمایه گذار به چه نوع اطلاعاتی نیاز دارد ؟

6) با توجه به تئوری موسسه تجاری :

الف ) در آمد چیست ؟

ب) در صورت سود و زیان " ارزش افزوده " چه چیزی را مشاهده می کنید؟

ج) تا چه حد اثرات این تئوری واقعی هستند ؟

7) بر اساس اطلاعات صورت سود و زیان قرار دادی و صورت حساب در آمد های انباشته شرکت اینبرگ طی سال جاری ، صورت حساب ارزش افزوده را تهیه کنید :

در آمد فروش                                                   5000 دلار

موارد مورد استفاده                                              1000 دلار

حقوق و هزینه دستمزد                                         900 دلار

هزیته استهلاک                                                  400 دلار

مالیات بر درآمد                                                           800 دلار

عرضه مورد استفاده                                             200 دلار

هزینه خدمات رفاهی                                           300 دلار

هزینه بهره                                                        200 دلار

سود سهام پرداخت شده                                                 300 دلار

8- یک شرکت سهامی %10 سود سهام را اعلام می کند . از دیدگاه تئوری های زیر ، در مورد ماهیت سود سهام برای گیرنده وجه بحث کنید.

الف) تئوری مالکیت

ب) تئوری واحد اقتصادی مستقل

ج) تئوری مدیر د) تئوری وجوه مستقل

و) تئوری سرمایه گذار

هـ ) تئوری بنگاه

9) در این فصل ،‌ما دیدگاهی را مورد بررسی قرار دادیم که مالک ،‌واحد مستقل تجاری ، مدیر ، سرمایه گذار ، وجوه مستقل ، و تمام شرکت کنندگان شرکت های سهامی بزرگ به ان توجه کرده اند . به نظر شما کدامیک از این موارد در تشکیل تئوری جامع حسابداری از اهمیت بیشتری برخوردار است ؟

10) اگر دیدگاه تئوریکی واحد مستقل تجاری را در نظر بگیریم ،‌به نظر شما کدامیک از موارد زیر در تعیین درآمد مناسب می باشد ؟

الف ) سرمایه مالی یا سرمایه فیزیکی

ب) هزینه تاریخی یا هزینه جاری یا قیمت خروجی

ج) دلارهای اسعی یا دلارهای ثابت 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی