متن شماره 2
متن مجریگری دهه فجر جهت مدارس و دانش آموزان
بسم الله الرحمن الرحیم .
والفجر. ولیال عشر. والشفع والوتر. والیل اذایسر.
به نام آن که نام و یادش مظهر امید و لطف و احسان است .
سلام بر شهیدان و امام شهیدان و درود بر فجر آفرینانی که
نهال دهه فجر همواره به همت والایشان یادگار و ماندگار مانده است.
و سلام بر شما رهروان راستین فجرآفرینان در این جشن
پیروزی ایرانیان
آرزو دارم چو بهمن مظهرامید باشم
صبح روشن در پس شب باشم و جاوید باشم
سلام .
سلام به شما مهربانان و دوستان همیشه جاودان
خاطرات روزهای بهمن و لحظه های ناب پیروزی، بر شما
عاشقان ایران مبارک باد.
قصه ی بهمن…
یکی بود یکی نبود،
غیراز خدا هیچکس نبود،
جز یکی یارخدا،
نام او روح الله،
آنکه بود مظهرمهر،
آنکه شد نورسپهر،
شهرتاریک و سیاه،
مردمان مرده و بی روح و نوا،
او با بانگ رس،
هی میزد برهمه کس،
تا صدایش همه جا…
خفته ها بیدار،
مست ها هوشیار،
قصه بسیار زیباست ، قصه ای بی همتاست
نهضتی جاویدان،
رهبرش روح خداست .
مردگان زنده شدند،
زندگی رنگی دگر،
شد زمستان چو بهار
عده ای با ایمان ، با صفات شیران
پاسدار و بیدار ،انقلابی هوشیار
دل ها مات و خموش ،
بزدلانی چون موش
گرد خود چرخیدند .
وه چه جنجالی بود!
جای ما خالی بود!
باز با بانگ رسا
می سرودند تکبیر،
یارانش همه جا،
با سلاح وحدت .
قصه ام طولانیست ،
وقت تنگ باشد و کم
هرچه بود زود گذشت ،
دوران ماتم و غم ،
ماه بهمن که دمید،
رهبراز راه رسید،
گاه تاریکی گذشت
شام شد صبح سپید
نهضتی جاویدان
در پناه قرآن
خاطراتی زیبا
رهبرش روح الله .
شعر از سیف الله تا ج ی ک
==================
آرزو دارم چو بهمن مظهرامید باشم
صبح روشن در پس شب باشم و جاوید باشم
سلام .
سلام به شما مهربانان و دوستان همیشه جاودان
خاطرات روزهای بهمن و لحظه های ناب پیروزی، بر شما عاشقان ایران مبارک باد.
قصه ی بهمن…
یکی بود یکی نبود، غیراز خدا هیچکس نبود، جز یکی یارخدا،
نام او روح الله،
آنکه بود مظهرمهر، آنکه شد نورسپهر،
شهرتاریک و سیاه،
مردمان مرده و بی روح و نوا،
او با بانگ رس، هی میزد برهمه کس،تا صدایش همه جا…
خفته ها بیدار،
مست ها هوشیار،
قصه بسیار زیباست ، قصه ای بی همتاست .نهضتی جاویدان، رهبرش روح خداست .
مردگان زنده شدند، زندگی رنگی دگر، شد زمستان چو بهار
عده ای با ایمان ، با صفات شیران ،پاسدار و بیدار ،انقلابی هوشیار
دل ها مات و خموش ، بزدلانی چون موش ،گرد خود چرخیدند .
وه چه جنجالی بود!
جای ما خالی بود!
باز با بانگ رسا ، می سرودند تکبیر،
یارانش همه جا، با سلاح وحدت .
قصه ام طولانیست ،
وقت تنگ باشد و کم ، هرچه بود زود گذشت ، دوران ماتم و غم ،
ماه بهمن که دمید، رهبراز راه رسید،
گاه تاریکی گذشت ، شام شد صبح سپید
نهضتی جاویدان، در پناه قرآن، خاطراتی زیبا، رهبرش روح الله .
==================
جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا اسرا/ ۸۱
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْفَجْرِ * وَلَیَالٍ عَشْرٍ * وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ * وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ * هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ
شما می توانید این آیه را نیز استفاده نمایید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّاباً *
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد/ زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود/ عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل /نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد مُعتکف پرده غیب / گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل / همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز / قصه غصّه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد / که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
ایران مجری /گنجور مجریان و سخنوران / پردیس سخن/ متن مجری دهه فجر انقلاب از فریبا علومی یزدی
دهه ی فجر بر شما فجرآفرینان پیروزمند فرخنده باد.
ای دوست بیا تا سرود فتح و پیروزی بخوانیم و همگام با روزهای بهمن ماه خاطرات شیرین سال های انقلاب را مرور کنیم.
شب بیکران ستم را بزرگ مردی ورق زد و مارا به استقلال و آزادی در فجر انقلاب دعوت کرد. بهمن پیروز آمد تا دیگر بار حماسه ی سترگ پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به ما یاد آوری کرد.
ایران مجری /گنجور مجریان و سخنوران / پردیس سخن/ متن مجری دهه فجر انقلاب از فریبا علومی یزدی
جمهوری اسلامی ما جاوید است/ دشمن ز حیات خویشتن نومید است/
آن روز که عالم ز ستمگر خالی است/ ما را و همه ستم کشان را عید است
ایران مجری /گنجور مجریان و سخنوران / پردیس سخن/ متن مجری دهه فجر انقلاب از فریبا علومی یزدی
امام عزیزم، مرشد و مرادم
در این ایام خجسته و مبارک، غم فقدانت امانم نمی دهد و اندوه هجرانت رهایم نمی کند. آخر ایران را بی تو نوری و فروغی نیست، جای جای ایران نشان از تو دارد و شمیم وجودت همه جا را آکنده است. پیوسته تو را می جوییم و همواره از تو می پرسیم. همیشه به شوق دیدارت به آسمان و ستارگان خیره می شویم.
نازنینم
توکه از حال عاشقانت آگاه بودی تو که از جان شیفتگانت خبر داشتی و می دانستی که ما شیدا و بیقرار تو هستیم، چگونه تنهایمان گذاشتی. آخر آنکه عمری را در پرتو وجود رهنمودهای تو سپری کرده ایم و با تو خو گرفته ایم.
در غم تو روزها بی گاه شد/ روزها با سوزها همراه شد/ روزها گر رفت گو رو باک نیست/ تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست
ایران مجری /گنجور مجریان و سخنوران / پردیس سخن/ متن مجری دهه فجر انقلاب از فریبا علومی یزدی
اماما
داغ و درد تو مرا بر دل و جان است هنوز/مهر رویت به همان مهر و نشان است هنوز
از سر کشته ی هجران خود آخر نفسی/مرو ای دوست که مسکین نگران است هنوز
گفتمش جان من و جان تو ای عمر عزیز/ گفت بیچاره نگر در غم جان است هنوز
چشم عاشق کش سرمست تو مستوران را/سال ها پرده دری کرد و در آن است هنوز
می فروشم به تو این جان گزان مایه به هیچ/گر چه بر من سبک و بر تو گران است هنوز
مرو ای سرو ز چشمم که در این جوی مرا/ آبی از دولت عشق تو روان است هنوز شعر از سلمان ساوجی
ایران مجری /گنجور مجریان و سخنوران / پردیس سخن/ متن مجری دهه فجر انقلاب از فریبا علومی یزدی
نمونه ای دیگر از متن شروع
به نام اعظمی که عظیمی چون خمینی آفرید
سلام بر تو ای روح خدا سلام بر تو که بخشنده تر از آفتاب در آسمان ابدیت تابیدن گرفتی و با ملائک در هم آمیختی.
سلام بر تو که از نظرها پنهان و در دل ها جاودانه ای و سلام بر تو که از خاک در گستره ی افلاک زیستن دوباره آغاز نمودی
خمینی جان
آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست/ قلبی که به عشقت نتپد جز گِل نیست
آن کس که ندارد به سر کوی تو راه/ از زندگی بی ثمرش حاصل نیست
سلامی صمیمانه و خاضعانه محضر شما عزیزانی داریم که مشیت الهی، نور مهرتان را به دل ما تاباند و در دل مهربانتان جایی برای ما باز کرد و نعمت همدلی را به ما ارزانی داشت. امیدواریم قدر این نعمت را بدانیم و لایق عنایت و محبت شما باشیم.
ضمن عرض خیر مقدم پیشگاه شما عزیزان و سروران گرامی، سر بر آستان جلال پروردگاری می ساییم که همتمان را بدرقه ی راه ساخت تا در جشن بزرگ انقلاب گامی برداریم.
الهی گر شکر شوم شکر تو نتوانم گفت/ ور عذر شوم عذر تو نتوانم خواست (نتوانم با سکون “ت”).
ایران مجری /گنجور مجریان و سخنوران / پردیس سخن/ متن مجری دهه فجر انقلاب از فریبا علومی یزدی
میان برنامه:
دوباره ماه بهمن از در آمد/ به یادم خاطرات دلبر آمد
خوش آن سال و خوش آن ماه و خوش آن روز/که از ره آمد آن مهر دل افروز
بزد مطرب که ایران گشته پیروز/ دگر این انتظار ما سر آمد
چو هشت و چار شد از ماه بهمن/ چهان مرده شد یک باره گلشن
گلستان شد به یادش گل به دامن/ که از دریای رحمت گوهر آمد
عجب حال و هوایی داشت آن روز/ چه شور باصفایی داشت آن روز
چه خوش بلبل نوایی داشت آن روز/ که از چه یوسف کنعان برآمد
یکی از دیده اشک شوق جاری/ یکی از سجده بود اندر کناری
یکی از کف بداده اختیاری/ که دیگر آن شب هجران سر آمد
یکی در راه او جان ها فشانید/یکی در راه او گل می نشانید
یکی خود را به راهش می کشانید/ که از ره زاده ی پیغمبر آمد
سراسر عشق بود و جان فشانی/ سراسر عیش بود و شادمانی
سرور و عیش ما شد جاودانی/ که جان ما خمینی رهبر آمد
خمینی رهبر آمد/ به ایران او خوش آمد ، او خوش آمد
ایران مجری /گنجور مجریان و سخنوران / پردیس سخن/ متن مجری دهه فجر انقلاب از فریبا علومی یزدی
۱۲ بهمن روز بازگشت امام به ایران
دیدی که غسق داشته فجری در پی/ دیگر منشین مگو که پس کو؟ پس کی؟
آن عاشق بی قرار و بی تاب بهار/ باید که کند شکیب بر سردی دی
امام آمد و اجرای قرآن را آورد، تجدید بنای دین را، شکوه مذهب را، عظمت مسلمین را، غرور سرخ شیعه را، کتاب شهادت را، نستوهی و استواری امت اسلام را، تبلور عینی مکتب را به ارمغان آورد.
امام آمد . امام آمد و از قطره، دریا ساخت و از دل دقیقه، قرنی بیرون آورد، و زمام زمان را به دست گرفت و مهار تاریخ را در کف مستضعفان مومن قرارداد و غرور ابرقدرت ها را درهم شکست و شکوه شهادت را نمایان ساخت و ترسیمی از راه بزرگ عشق را ارائه کرد.
همه زهم می پرسند:
ناگهان نفس گرم کدامین عیسی، بر تن مرده ی صد ساله ی این خلق دمید؟ ید بیضای کدامین موسی نور از دیده ی هامان بربود؟ عقل را از سر فرعون بپراند؟ عشق و اخلاص کدام ابراهیم آب، برآتش نمرود بریخت؟ قدرت قدس کدامین جبریل مشت حق بر دهن باطل زد؟ همت و صبر کدامین ایوب در شتابان دل این خلق افتاد؟
یا که اعجاز چه روح الله ای با سر انگشت مسیحایی خویش پیکر مرده و افسرده ی این ایران را ، به خداوند قسم ؛ بار دگر احیا کرد؟ آن کدام آذر بود؟ آن کدام آتش برخاسته از سینه ی خاکستر بود که چنین غوغا کرد؟ که چنین محشر بی سابقه ای بر پا کرد؟
انقلابمان پیش زفت و می رود ولی نه به بهای کم که به قیمت هزاران شهید و جانباز و مفقود و اسیر.
چه جوان هایی که فدا شدند.
چه مخلصانی در مقام رفیع ایثار جای گرفتند.
آموزگارم می گفت : خانه هایمان سنگر. کلاسهایمان جبهه. قلمهایمان سلاح. نبردهایمان باروت. کارخانه هایمان معبد. سنگرهایمان محراب. جهادمان سازندگی. شهادتهایمان بنیاد. ملتمان بسیج گشتند.
جوانانمان پاسدار. و هر روزمان عاشورا شد.
این ها بود گوشه ای از میوه های روییده بر شاخسار زمان در ۲۲ بهمن که با بذر افشانی باغبان بزرگ خیر و برکت و حق و آزادی یعنی امام امت فرا دست آمده است.
یاد آن روز آفتابی جاودان و ثمرات یوم الله بزرگ ۲۲ بهمن افزون تر باد. آمین یارب العالمین
ایران مجری /گنجور مجریان و سخنوران / پردیس سخن/ متن مجری دهه فجر انقلاب از فریبا علومی یزدی
- طلوع طلیعه ی تابناک دهه ی فجر بر فجر آفرینان دلاور خجسته باد.
- سال روز شکوهمند پیروزی انقلاب اسلامی بر دلاورمردان و شیرزنان ایران فرخنده و همایون باد.
- خاطرات خطیر حماسه ی جاودان انقلاب بر همگنان برقرار و ماندگار باد.
ایران مجری /گنجور مجریان و سخنوران / پردیس سخن/ متن مجری دهه فجر انقلاب از فریبا علومی یزدی
این جمله های کوتاه را در آغاز و پایان میان برنامه ها بخوانید .
به شکرانه ی توفیق و به پاس حق شناسی و به آیین قدردانی از بارگاه الهی، درخشش زیبای ستاره ی درخشان، مهتاب تابان و خورشید فروزان ایران ؛ رهبر کبیر انقلاب و ظهور و بروز استقلال و آزادی که نوید بخش سپیده ی فجر و دیدار یار است را سپاس می داریم.
- آری امروز جلوه ای از جلوات حق تحقق یافت. خدایا شاکریم
- آری امروز درخت امید به بر آمد و آفتاب معرفت به درآمد، اَشخاص فضل به بر آمد و ماهروی دولت درآمد .
- به بوی مژده ی وصل تو تا سحر شب دوش/ به راه باد نهادم چراغ خانه ی چشم
- وصل آمد و از بیم جدایی رستیم/ با دلبر خود به کام دل بنشستیم
- اماما : نروی ز دیده و دل که تو آیت وفایی/ که ز مکتب تو با هم، همه خوانده ایم وفا را
- رویش انقلاب خطیر و خیره کننده ، زایش استقلال و آزادی و شکوه اقتدار و عظمت الهی در ایران اسلامی رویدادی جهانی است که از ثمرات آن بیداری اسلامی است.
- بشارت باد این عید سِتُرگ ونوید باد این ایام فجر “سلام هی حتی مطلع الفجر”