تاریخچهای از سلجوقیان
ایران در قرن 5 هجری درخشندهترین عهد تاریخ خود را با سلجوقیان بست. اینان قبایل ترک چادرنشینی بودند که از جلگههای قرقیزستان آمده و با سرعت بسیار جذب فرهنگ و هنر ایران گردیده و بسیاری از عناصر آن را فرا گرفتند. (نظری به هنر ایران پوپ).
آنها نخست در خراسان حکومتی تشکیل دادند (430 هـ . ق) و اندکی بعد با گسترش قلمرو خود، نواحی مرکزی ایران را نیز به تصرف در آورد، اصفهان را به پایتختی برگزیدند و از آن زمان، در مقابل خلاقت فاطمیان مصر که نفوذشان تا بغداد ادامه داشت، به خلق اندیشه و تشکیلات منظمی در عالم اسلام پرداختند. (سفال ایرانی، لیلی رفیعی)
سه پادشاه این دوره، یعنی طغرل بیگ، آلپ ارسلان و ملکشاه سلجوقی دهقانی از طوس، خواجه نظامالملک طوسی، طراح بزرگ دولت سلجوقی یاری جستند و نه تنها در تاریخ ایران بلکه در تاریخ جهان اسلام و در سطح وسیعتری در تاریخ آسیا تأثیر بس گستردهای نهادند.
این سلسله بر ایران، عراق، سوریه و آسیای صغیر با دولتهای وابسته به مدت 2 قرن حکمرانی نمودند. (نظری به هنر ایران، پوپ)
در قلمرو ایران زبان پارسی به عنوان زبان ملی و مظهر تمدن درخشان ایرانی، توسط سامانیان احیاء شده بود، به حیات و نفوذ خود ادامه داد. (سنال ایرانی، لیلی رفیعی)
دورة سلجوقی را میتوان از درخشان ترین دورههای هنر اسلامی دانست. چهخ دراین عصر هنرهای مختلف مانند بافندگی فلزکاری، سالفسازی، گچبری و بالاتر از همه معماری به حد اعلای شکوفایی خود رسید.
سلجوقیان به تدریج علاقه مند به هنرهای مختلف گردیده، حمایت آنان، هنرمندان را قادر ساخت که به توسعه هنر سفالسازی و فلزکاری با شیوه و سبک جدید بپردازند.
تاریخچهای از سلجوقیان
عناصر عمده طرحهای تزئینی گچبرهای دوران سلجوقی، خطوط بیانتها و گردش اسلیمی و حروف کوفی، در زمینه ترکیبات نباتی است. این نوع زینتها گذشته از گچبریها در مقبرة سلطان سنجر (سدة ششم هجری) در مرو با آجر نیز انجام شده است. در خردگرد خراسان یکی از زیباترین کتیبههای کوفی دوره سلجوقی که نام نظامالملک، وزیر اعظم سلطان آلپ ارسلان را دارد و به سالهای 455 تا 485 هجری قمری تعلق دارد در بقایای مدرسهای پیدا شده است.
استعمال دو یا سه سطح مختلف تزئینی، از مختصات برجسته کاری دورة سلجوقی است.
طغرل پادشاه سلجوقی خط نویسی را نزدیکی از مسنوبین راوندی تحصیل کرد و سپس به نوشتن قرآن درسی جزو پرداخت که صد دینار مغری صرف هر جزو آن شد. چون طغرل خود دراین راه میکوشید، مردم را نیز تشویق به خط نویسی میکرد. بیشتر خط نویسان این عهد به نوشتن قرآن یا تزئین طاقها و رواقهای مکانهای مذهبی پرداخته یا بر روی سفال و کاشی عمل میکردهاند. (سیف الله کامبخش فرد، سفال و سفالگری در ایران از ابتدای نوسنگی تا دوران معاصر).
تاریخچة سلجوقی :
سلجوقیان ساختمانهای خود را با طرحهای برجسته و گچبریها تزئین میکردند و دیوارهای اتاقها را با کاشیهای رنگین درخشان میپوشاندند.
در ایران رنگ آمیزی از ضروریات است. زیرا که بیشتر آن سرزمین، بیابان است و گلها و گیاهان در بهار دوران کوتاهی دارند و با فرارسیدن فصل گرما تنها زمین تشنه لب برجای میماند. پس دیوارهای رنگین کاخها و محرابهای مسجدها می توانند جبران بیرنگیها، طبیعت را بکنند و در هر فصلی یادگاری از بهار باشند.[1]
تاریخچهای از سلجوقیان
مهمترین تحول در صنعت سفالسازی در عصر سلجوقی ابداع نوعی خمیر سفید شیشه برای ساخت ظروف سفالین است که تقریباً شبیه خاک چینی دورة سونگ (Sung) چین بوده که شهرت فراوانی در سفالسازی کشورهای خاور نزدیک داشته است.
ظروف ساخته شده از این ماده خمیر شیشه بسیار نازک بوده با پوشش لعاب قلیائی، رنگ شفافی به خود گرفته است.
ساخت ظروف یاد شده در شهرهای معروف چوی ری، کاشان جرجان و نیشابور متداول بوده است. (سفال ایرانی، محمد یوسف کیانی).
سفالسازات عهد سلجوقی و جانشین آنها خوارزمشاهیان ظروفی میساختند که در زمرة بهترین و زیباترین کارهای این صنعت بشمار میآیند. بسیاری از طرحها و شیوههای دورههای قبل را هنرمندان این دوره تکمیل کردند. طرق جدید تزئین از قبیل طرح مشبک، لعاب جلادار، حکاکی و برش و قالبگیری در مراکز مختلف ساخت سفال به کار میرفت. ری یکی از مراکز مهم این صنعت است.
پاره سفالهایی از نیشابور به دست آمده است که بدنة سفید، نازک و سخت، بوم آماده و مناسبی را برای نوشتههای کوفی و نسخ به طریق مشبک شده است. گاه این ظروف رنگ آبی تند یافته و برجسته کاریهایی در آنها شده است.
تصاویر مرغ و نوشتههای ساده کوفی در صدراسلام نیز متداول بوده است. نقوش مسلط بر روی ظروف سفالین این دوره، تصاویر ما هم از مینیاتور بوده است. این نقوش، عموماً صحنههای مجلس پادشاهان را تصویر کرده است، گاهی هم مضنونهای مشخصی از وقایع مهم تاریخی، بزمها، زندگی عادی مردم و بویژه داستانهای شاهنامه فردوسی منعکس شده است. علاوه براین سفالگران مجالس شکار و سوارکاری را به نشانة دلیری نقش میکردند. سفالسازی دراین دوره به نهایت پیشرفت از نظر ساخت و طرح رسید که با حملة مغول اوایل قرن هفتم ه . ق نمونههایی از آن از بین رفت.
مراکز سفالسازی سلجوقی
باید دانست که امروزه مورخین برای تقسیم بندی سفالهای ایران از روشهای فنی گوناگون استفاده نمودهاند. یعنی آن را برحسب دوره تقسیم کردهاند.
دستة دیگر آن را برحسب مراکز فنی که احتمال میدهند در آنجا ساخته شدهاند تقسیم نمودهاند و دستهای دیگر آن را برحسب نوع ساخت طبقه بندی کردهاند.
دراین مجال به قصد بررسی نقوش، که هریک گویای روش خاصی بنابه منطقه ساخت و یا پیدایش خود هستند و این مناطق به شیوة نقش اندازی سبب تقسیمات ما شدهاند که شامل مناطقی چون :
- آذربایجان
- کردستان
- مازندران
- ری
- کاشان
- ساوه می باشند.
A Survey of Pershian Art 1
A.A PoP
نقوش و ظروف سفالهای آذربایجان
سفالهای آذربایجان از نظر منطقه پیدایش و شیوة طراحی به دو گروه مستقل تقسیم شدهاند :
گروه اول :
به عقیدة آرتور آپهام پوپ، محل ساخت این نوع ظروف کاملاً مشخص نیست، عدهای میگویند که در زنجان ساخته شده است. به علت آنکه اولین نمونه از این نوع در آنجا به فروش رسیده و عدهای دیگر براین عقیدهاند که اشیاء یا نشانهایی که در کوزه به عنوان گنج پنهان بوده، در آق کند ساخته شده که دهی است در آذربایجان، ما بین زنجان و میانه، که این نوع ظروف را بدانجا نسبت دادهاند.
ظروف آق کند، به شیوة لکآبی مرسوم است، که طراحیها با شجاعت خاص ابداع گردیده است و با اقتباس از شیوة ساسانیان به شیوهای نوین با سبکی استادانه انجامیده است.
دراین شیوه هماهنگی والرها و تازگی و لطافت آنها به کلی طرح حالتی شاعرانه با کیفیتی مهیج میدهد که گاه بر اثر فزونی عقاید دچار ضعفهائی شدهاند.
نقوش این شیوه فقط شامل پرنده و حیوانات در زمینهای از نقوش اسلیمی، روش خاص خود است و ویژگی آن در ابداع ترکیب دونقش زمینه و موضوع اصلی آن با درجة اهمیت مساوی هستند و هر با حرکتهای آزاد قلم، به طریقة بزرگنمایی کار شده است و از حیواناتی مثل خروس، خرگوش، مرغ، مرغابی و گوزن و گاهی روبروی هم و گاه به صورت بالا و پائین و گاه به صورت مجرد مطرح شده، که دراین حالت با نقش زمینه خود ترکیب گردیده است، که گاه به صورت تکیه گاهی برای ایستایی
سفالهای آذربایجان
خرگوش و یا درختی برای بلبلی یا بر بال خروسی با پیچش زیبا نشسته است. نقوش حاشیه این ظروف کاملاً ساده به صورت هندسی ترسیم گشته است. رنگ مسلط براین شیوه دورنگ سبز حنایی و قرمز آجری است و گاهی از ترکیبات رنگ فیروزهای، از آبی تا سبز فیروزهای با نقوش سیاه طراحی شده است.
گروه دوم :
محل ساخت گروه دوم از سفالهای آذربایجان را به شیخ تپه اورمیه نسبت دادهاند که عموماً دارای ظروفی به شکل کاسه است که قسمت خارج آن ساده و بدون نقش و قسمت داخل دارای نقش است.
دراین ظروف اغلب از رنگ زرد روشن در زمینه قهوهای برای رنگ آمیزی استفاده شده است.
تصاویر این شیوه نشانگر سبکی خاص است که شامل نقوشی عموماً انسانی و گاه حیوان است که نسبتاً از طراحی ناپختهای برخوردار هستند.
در تصاویری که شامل نقوش انسانی است احتمالاً از داستانهای فردوسی اقتباس شده که به عنوان مثال ظرفی است با طرح انسانی نشسته، در حالی که دو حیوان با دو مار و بدن پرونده در دو طرف شانه وی قراردارند که گویا منظور سفالگرنشان دادن ضحاک باشد و در طرح دیگری سه انسان نشسته در سه قسمت ظرف که به ترتیب هریک جامی و خنجر و پرندهای در دست دارند.
به اقتباس از نقوش فلزکاری ساسانیان دو انسان ایستاده در شاخ و برگی با حاشیهای که از تکرار یک حرف در کنار هم تزئین یافته است. و از ظروفی که با نقش حیوانات تزئین شده، ظرفی است که حملة شیری را به بزکوهی نشان میدهد و یا دوحیوان به حال جنگ روبروی هم در زمینهای کاملاً ساده نمایانده شدهاند.
نقوش و ظروف سفالهای کردستان
منبع ظروف سفالین کردستان در گروس کردستان است که از پانزده ده در شمال شرقی بیجار تشکیل شده است و از مهمترین اینها، یازتکند است که در روی تپهای قرار دارد. مبدأ اصلی این نوع ظروف در ری و کاشان بوده است ولی بعد در کردستان و آذربایجان با الهام گرفتن از این نقشها، با دیدی کاملاً نو و روحیهای مستقل ایجاد نقشهائی قوی به عنوان یک شیوة نوین در سفالگری آغاز گردیده است.
طراحی این ظروف با نقش آفرینی به مثابه یک رقابت جدی در بوجود آوردن سبکی خاص با نقوشی رمزآمیز انجامید که بس حیرت انگیز و خلاصه ایرانی است.
در یازتکند، بهترین کوزه ها، که پر از سکه در باغها یافته شده اند و بدون تاریخ هستند و اغلب خیلی بزرگ و به شکل کوزه و کاسه با جنسی خشن که نشان دهندة خشک شدن در آفتاب هستند. این نوع ظروف را «گپری» نام نهادهاند که گفته میشود از قدیمیترین شیوهها در اولین دوره از این هنر در ایران بوده است.
درایران، مهرپرستان را گبر مینامیدند و انتساب به این نام به علت ویژگی نقوش این سفالهاست، که خاص زرتشتیان بوده، که بالطبع برای جاوید نگهداشتن آئین خود از این نام استفاده کردهاند. این نوع ظروف برای عامة مردن ساخته شده و با سفالهایی که برای دربار و امرا ساخته میشده اختلاف دارد.
اغلب ظروف این شیوه از دو رنگ سبز زیتونی یا کرم با مادهای زجاجی شفاف ترکیب شده و به شکل خط و نقطههائی که ترکیبی رنگ آمیزی گردیده است.
از نظر موضوع به دو دسته تقسیم میشود، که نقشی از شاخ و برگ اسلیمی به صورت نقش ثابت در زمینه و یا به صورت ترکیب در هر دو موضوع استفاده شده است.
دستة اول :
از شیوة گبری را میتوان استفاده از خط کوفی ترکیب شده با شیوة اسلیمی خود که شاید بتوان به عنوان نقاشی خط مطرح نمود که به بستگی مشخص در ظروف گبری مطرح گردیده که گاه یکطرف با ترکیبی از این شاخ و برگ نقش اصلی ظرفی گشته است.
دستة دوم :
شامل حیوانات با تیپ مخصوص خود است که از حیواناتی به صورت بزکوهی، اسب، عقاب و غیر استفاده شده و نشانگر طراحی یک شخص و یا اینکه این طرح به عنوان نمونه قرار گرفته و دیگر طراحان نیز از آن استفاده نمودهاند که حیواناتی را در حال کوبیدن سم با یک آهنگ سنگین روی ظروف نشان میدهد که انسان را به تفکر وامیدارد.
نقش عقاب با حالتی مغرورانه با سینهای فراخ و بالهایی گشوده از نقوش دیگر این شیوه است.
از ترکیب شیوة گبری و اقتباس از نقوش ساسانی، تصویر انسان با بدن حیوان است و در تصویر دیگر نقش انسان در حال تسلیم که در یک دست اسلحه و در دیگر دستش ظرفی واژگون دارد.
عموم نقوش این شیوه به شکلی بزرگ طراحی شده که غالباً تمام سطح ظرف را میپوشانند و به طور ساده و اغلب از یک نقش مجرد استفاده شده که همگی نمایانگر تصوراتی ذهنی به شیوة رمزآمیز و غمگنانه بر روی ظروف نقش بستهاند.
نقوش و ظروف سفالهای مازندران
متأسفانه ظروف مازندران بوسیلة فروشندگان متفرقه جابجا گردیده و تاریخ محل ساخت این نوع ظروف را نمیتوان به درستی معلوم کرد. ولی در مجموع از آنچه باقی مانده است محل پیدایش این ظروف را بیشتر در آمل و ساری نسبت میدهند که اکثراً با خاک رس ساخته شده و با پوششی از رنگ سفید لعاب خورده و نقاشی شده که معمولاً قسمت خارجی ظروف بدون پوشش و نقاشی است.
ویژگی ظروف مازندران در جنسیت و ظریف و حساس بودن آن است که کاملاً قابل تشخیص و تمیز با دیگر سفالهاست و لعابهای نازک و شفاف از جنس مرغوب بوده و گاه از شیوة لعاب پاشیدة چین استفاده شده است.
بعضی از ظروف با تأثیراتی از نقوش ساسانی و بعضی دیگر از ظروف قرن دهم میلادی به شیوة سمرقند اقتباس شده و همچنین از نقوش ماقبل تاریخ که در دورانی میرفت بدست فراموشی سپرده شود، بخصوص پرندههای خیالی با حالتی انتزاعی مورد استفاده قرار گرفته است.
جدا از تأثیرپذیری نقوش سفالهای آمل از دیگر شیوهها، ما شاهد تحول در ترسیم نقوش سفال ایران در قرون 5 هجری هستیم که این شیوه بدعت گذار سبکی نو در هنر سفالگری ایران گردید.
برای نقوش از زنگ سبز و قرمز مسی و لعابی به رنگ زرد کمرنگ که حکم قاعده یافته و رنگ ویژه این سبک گردیده استفاده شده است و به شکل خط و نقطههائی که ترکیبی از حکاکی و نقاشی هستند درآمد و به صورت ماهی، مرغابی، بز، طاووس و غیره ترسیم گردید، که اغلب خطوطی غیرمعمولی و پیچ در پیچ و در هم هستند که شیوة جدیدی است در طراحی نقوش و نشانگر روح آزاد هنرمندان این سبک از هرگونه رسم قراردادی. از این شیوه بشقابی است با تصویر مرغابی بر موجهای زیبا. از نقوش خاص سفال مازندران ترکیبی از پرونده با ماهی به اشکال گوناگون است.
در نقشی پرندهای، یکی از بالها را بطرف بالا پیچانده و دیگر بال را با حرکتی به جهت پائین و نشان از پرندهای قوی دارد و مجموعهای از تخیلات هنرمند را عرضه میدارد.
نقوش زمینهای این ظروف اغلب با تقسیمات نامساوی و خطوطی در هم و دایرهها و مربعائی که هیچگونه همگونی هندسی ندارند و پر از نقطههای متراکم و گاه پراکنده میباشند.
موضوع اصلی این شیوه اغلب از حیوانات و پرندههائی دریایی هستند با ترکیبی از دریای خیالات هنرمندان دراین سبک که به سادگی میتوان تأثیر طبیعتی که در آن زیستهاند را با خطوط موجی شکل آب نما، پرنده و حیواناتی که نشان از دریا دارند دید.
نقوش و ظروف سفالهای ری
ری یکی از بزرگترین و آبادترین شهرهای دورة سلجوقی است که در نزدیکی تهران قرار گرفته است. این شهر زیبا، با کاشیهای تزئینی آبی رنگ که مانند ظروف سفالین هستند ساخته شده است و از بزرگترین مراکز سفالگری درایران عهد سلجوقی است، که با حمایت امرای این عصر از هنرمندان صنعت و هنر این شهر به منتهی درجة عظمت خود رسید.
در صنعت سفالگری ری، یکی از ویژگیها، بکار بردن مادة مینائی در انواع مختلف محصول سفال خود است که برتمام مراکز صنعتی برتری یافته و ازاین ماده در ظروف و محرابها و مجسمههای حیوانات و انسانها بکار برده است.
شیوة تزئینی با مینا دراین دوره با دورههای قبل کاملاً متفاوت است. زیرا در دورههای قبل اشکال را با مینا میپوشاندند ولی در این دوره زمینه را با میناکار کرده و پس از حرارت دادن اشکال را بر روی آن نمایش داده و دوباره ظرف را با حرارت کمتری میپختند که به این طریق نقش مینائی بر روی ظروف ثابت میماند.
بزرگترین تحول نقوش سفالها در تاریخ هنر ایران شیوة طراحی نقوش سفالهای ری است که به روشهای گوناگون کار شده و عمده ترین این روشها پیدایش نقش به طریقة مینیاتور ملهم از نقاشیهای مصور کتب است، که با تذهیب به تزئینات سفال اضافه گردیده است و کارهای مافوق توانائی را عرضه داشته و شیوة ظریف کاری را رایج نموده است.
موضوع نقاشی یک کاسة بسیار زیبا از شاهنامة فردوسی گرفته شده است. دراین کاسه بهرام گور را بر پشت شتری میبینیم که به شکار پرداخته و آزاده، نوازندة خویش را که چنگ مینوازد بر ترکش سوار کرده است. آزاده او را بر آن میدارد که پای پسین آهویی را به گوش او بدورزد و بهرام بیدرنگ چنین میکند. آزاده از چیره دستی بهرام چندان شگفتی نشان نمیدهد و بهرام که خشمگین شده بود او را با تکان از پشت شتر به زمین میاندازد.[2]
شیوة مینیاتوری :
دراین سبک شاهد نقشها و شیوههای گوناگونی هستیم که به ترتیب موضوعهای آن، میتوان آن را دسته بندی کرد :
دستة اول :
شامل طراحی با حرکات تند قلم که نمایشگر تصاویری از حیوان و انسان در وسط ظرف به صورت مجرد بر زمینهای از نقوش اسلیمی که گاه ریز و گاه درست به سبک ری و نقطههائی سیاه و یا سفید به صورت لکههائی تکراری بر روی بدن حیوان به طور منظم و در لباس انسان به طور نامنظم دیده میشود.
دراین موضوع اغلب حیوانات و پرندههائی با بال گشورده و انسانها در حال نوازندگی، سوارکاری و غیره به صورت واقعی و شبیه سازی نقاشی شدهاند که در تصویری نوازندة عود را با ترکیب نقش زمینه حالتی شاعرانه و زیبا بوجود آورده است.
دراین شیوه شاهد اقتباس از نقوش هارپی[3] سوزن با بدن مرغ واسفنکس[4] سر زن با بدن شیراز شیوة هنر باستان هستیم. (A.A.pop-A Survey of pershian Art)
ظروف متعددی از این موضوع ساخته شدهاند که به عنوان مثال تصویری از مرغ آدمی که با حرکاتند قلم و لکههای سیاه در بدن و صورت و تاج خود دارد که آن را مرغ طوبی نامیدهاند که مرغی است بهشتی و به طرز تفکر بعداز اسلام مربوط میگردد. و از همین شیوه نقشی از سرزن با بدن شیر نشانگر این اقتباس است. یکی دیگر از تصاویر عالی ظروف ری، تصویر اسب بالدار است که آن را مقتبس از پگاسوس[5] از اساطیر یونان دانستهاند. که با طراحی ری در زمینه تزئینات اسلیمی نقش شده است.
بطور کلی این نوع طراحی با نقوش نقطهای سفید یا سیاه بر کل طرح ایجاد فضائی کاملاً ماهرانه و یک روش جدی برخورداری نموده که معمولاً در یک زمینة قهوهای تیره با لعابی شفاف نقاشی شده و در اوایل قرن ششم هجری، ابداع گردیده و به نوع تکرنگ معروف میباشد.
دستة دوم :
از شیوة مینیاتوری که از اساسیترین شیوههای طراحی است، استفاده از موضوعهای داستانی میباشد که از اشکال توضیحی که دارای تصاویر آدمی است استفاده شده و با اطلاع از این که دراین دوره فنون کتاب نویسی رونق یافته و تأثیر نقاشان و خطاطان و تذهیب کاران بر دیگر هنرها، بخصوص سفال مشاهده میشود.
در دورههای قبل از سلجوقی سفالگران عمدتاً در نقوش فلزکاری، نساجی در نوع جدید از هنرهای سفالگری ری، نقاشی اهمیت بخصوص داشته و این امتیاز از موازین بین آثار با کتب خطی محدودی که منسوب به اواخر قرن ششم هجری ایران است، آشکار میگردد و قدر مسلم فن نقاشی کتب خطی مکتب سلجوقی، در تزئین این نوع سفالها تأثیر بسزائی داشته است.
سفال کاشان :
کاشان یکی از اولین مراکز سکونت بشری در ناحیه مرکزی ایران است. شهر کاشان در ادوار مختلف اسلامی مخصوصاً در عهد سلجوقیان و صفویان از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و از مراکز هنر اسلامی و کانون هنر ایران شمرده میشده است. خاندان هنرمندی چون ای طاهر و ابوزید و دیگر هنرمندان عصر سلجوقی و ایخانی ظروف سفالین و کاشی مخصوصاً نوع زرین فام، شاهکارهای متعدد از خود بجای گذاشتهاند.[6]
نقوش کاشیهائی که برای تزئین مساجد به کار میرفته، تنها نقشهای انتزاعی بوده و هریک از اشکال ستاره، طرح خاصی داشته است اما همه به یک شیوه طراحی شده است.
تنوعی که در طرحها دیده میشود، اغلب مایة حیرت است و زیبائی و متانتی که دراین نقشهاست نتیجة احساس و دقت هنرمندان میباشد. روی این کاشیها تزئینات مختلفی از قبیل انسان و حیوان و شاخ وبرگ دیده میشود و تأثیر هنر نقاشی و کتاب نویسی در تمام آنها نمایان است.[7]
ظروف کاشان
در ظروف کاشان، برخلاف ری، رنگ آبی کمتر به لعاب اضافه میشده است. گرچه رنگ آبی و سبز گاهی به قصد محدود کردن یا قلمگیری نقش مورد استفاده قرار میگرفته، ولی گاهی نیز روی قسمتهای بخصوصی از تزئین دیده شده است. قطعاتی از ظروف سفالین کاشان به دست آمده که دارای تاریخ ساخت بین 600 و 616 ه . ق است. خمیر ظروف کاشان بسیار نازک و روی هم رفته سفالینة کاشان از جالبترین ظروفی است که درایران ساخته شده است.[8]
نقوش و ظروف سفالهای ساوه
ساوه بر سر راه کاروان رو مغرب به مشرق قرار گرفته و در جنوب غربی شهر ری واقع است. روشهای سفالگری این شهر چندان با روشهای ری و کاشان فرقی ندارد و از مجموع شیوة این دو شهر برای سفالگری استفاده نمودهاند. بخصوص استفاده از سفال مینائی با رنگهای آبی و فیروزهای با والرهای متفاوت و رنگ نارنجی و سبز خاکستری.
سبک طراحی و موضوعات ساوه را شاید میانگینی از کار ری و کاشان دانست با این تفاوت که در شیوه ساوه، خطوط کاملاً محیطی ترسیم شده که به راحتی قابل تمیز از دیگر روشهاست.
اغلب از تصاویر توضیحی استفاده شده و بعضی از نقوش به صورتی ویژه گشته و در بقیه ظروف استفاده گردیده است که بارزترین این طرحها، نقوش موج آب در حوضهایی با ماهی است که به شکلی خاص شبیه بته جقه نقش بسته و همچنین از نقوش اسلیمی در لباسها و در تزئین آسمان و درختها نیز استفاده شده و نقوش سفالهای این شهر را به گونهای خاص جلوه داده است.[9]
ظرفی درساوه ساخته شده است که تاریخ محرم 583 ه. ق را دارد و یکی از بهترین نمونههای ظروف سفالین ساوه است. کارگاههای سفالگری ساوه درقرن ششم و هفتم ه. ق یکی از مراکز مهم سفالگری بوده است.[10]
فلسفة وجودی و مفهومی نقوش بر روی ظروف پیش از سلجوقی درباب فلسفة وجودی نقوش جانوری و علاقه در بکارگیری فرم و اشکال زیبای حیوانات آن هم به صورت عاشقانه، گسترده و ماهرانه در تمامی هنر ایران باستان، تعابیری وجود دارد.
جانوران منقوش برسطح سینیها و بشقابهای نقرهای گاهی اوقات به هیئتی و همی و افسانهای در میآمدند، از جمله جانوری که سر و گردن سگ داشت و بدن و پای پرنده و وجودش متضمن و دلالتی بر یکی از خصایص پادشاه بود.[11]
هنر زینتکاری ظروف فلزی از شکار شاهی مایه میگیرد، خواه پادشاه را در حال تعقیب شیر نشان دهد یا خرس وحشی یا گورخر یا غزال، در هر مورد میکوشد تا دلاوری و سوارکاری و مهارت بیمانند وی را در تیراندازی به وصف در آورد.
موضوعات دینوی دیگری مانند مجالس ضیافت ندرتاً به وصف آمده است. اگر چه هیکل جانورانی که در حالتی رسمی نشان داده شدهاند و احتمالاً معرف مظاهر مختلف پادشاه میبودهاند به طور مکرر دیده شدهاند.[12]
نقوش برخی از این حیوانات در دورة ساسانی روشن نیست، هر حیوان ممکن است مظهر یک ایزد نیکوکار باشد و یا با نشانهای خانوادگی اجتماعی ساسانی مرتبط باشد. هنرمندان در نقش اغلب حیوانات صفت درنده خویی را بارز ساختهاند، گویی میخواستهاند آنها را مبین نیروهای ماوراءالطبیعه سازند.[13]
عمده ترین نقوش سفالهای دورة سلجوقی
به طور کلی نقوش سفالهای این دوره شامل نقوش انسانی، پرندگان و حیوانات اسلیمی (گل و گیاه) خط نوشته میشود، که در هر منقطه با شیوه خاص خود از این نقوش استفاده شده است.
نقوش انسانی :
سفالینه ایرانی در آغاز بدون نقش و ساده ساخته میشد، ولی در طول زمان غروق و علاقه منجر به ترسیم نقوش و طرحهای گوناگون بر روی سفالیه گردید. این نقوش ذوق، تفکر و هنر سفالگران است که در طول زمان معمولاً با الهام از طبیعت، روی گل شکل گرفته است. در بین طرح و نقوش سفالیه اولیه تا عصر حاضر نقوش انسانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بشر اولیه طبیعت گر است. طبیعت است که آذوقه او را فراهم میکند، سرپناه او را می سازد، به او پوشاک میدهد. ارتباط با عوامل گوناگون سفالگر اولیه با تجربهای که از نقاشی در پناهگاهها کسب کرده بود، این بار بر روی دیگر دست ساختهای، یعنی سفال نقش آفرینی میکند.
نقوش انسانی در دورة اسلامی تقریباً در انواع سفالینه یاد شده، دیده میشود مانند: ظروف سفالین یکرنگ، زرین فام، مینایی، رنگارنگ و نقش کنده. نقوش انسانی زمانی با سر حیوان و بدن انسان نیز دیده میشود که نشان از باورهای مذهبی دارد. به نظر میرسد هدف از ترسیم این نقوش ترجمانی از افکار، آداب، رسوم و فرهنگ عامه باشد که هنرمند با اندیشهها و باورها و افسانههای زندگی خود و همنوع خود را به تصویر میکشد.
خط و ادبیات در دورة قرون وسطی اسلامی سلجوقیان و خوارزمشاهیان که بر مبنای ادبیات زمان خود رونق میگیرد به هنرمند سفالگر الهام میبخشد که از داستانهای ادبی، اسطورهای بهره بگیرد. مضامین ادبی را با نقوش انسانی و انواع خطوط به زیباترین وجه به تصویر در آورد. داستانهایی از شاعرانی چون فردوسی، خیام، حافظ، مولانا، بابا افضل کاشانی، ظهیر فاریابی و دیگر ادیبان ادوار اسلامی، تفکر سفالگر را به آفرینش نقوش انسانی با بهره گیری از داستانهای ادبی (ادبیات) سوق می دهد. در سدة چهارم و پنجم هجری داستانهای فردوسی را بر روی سفالینه به تصویر کشیده شده. نقش سوارکاران، ضحاک مار به دوش روی سفالنیهها دیده میشود. داستانهایی نظیر بهرام و آزاده، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون را به هنگام شکار و رقض نشان، مسائل نجومی و صور فلکی داده می شود.
ذکر این نکته ضروری است که نقوش انسانی در ظروف سفالینی دورة اسلامی هماهنگی زیبایی با تصاویر مربوطه مانند: طبیعت، حیوانات، پرندگان، آبزیان دارد.[14]
انسان به عنوان بهترین سمبل از هستی برای طراحان از ویژه ترین نقوشی است که برای تحسم بخشیدن به تصورات خود از آن یاری جسته و گاه به صورت مجدد و زندگی فردی وی و گاه به صورت جمعی، لحظه هایی از زیستن با دیگران را ترسیم نموده که دراین دوران طراحان با تکیه به قدرت و ابتکار خود نقطة عطفی در تاریح هنر ایران به وجود آورد.
2ـ نقوش پرندگان و حیوانات
این نقوش از ابتدائی ترین نقوشی هستند که انسان بدان تجسم بخشیده و عمری به درازای عمر انسان دارد و زبان انسان در غیاب کلام بوده و اختلاف این نوع نقشها در دورانهای مختلف نشانگر توجه انسان بدانهاست که گاه عینی و واقعگرا و گاه ذهنی به صورت افسانه آن را مجسم نمودهاند. گرایش شدید به کشیدن حیوانات و پرندگان دراین دوره به احتمال زیاد تأثیر کتابهائی است که دراین زمان راجع به حیوانات و صفات آنها مانند عجایب المخلوقات و منافع الحیوان کار شده که در مناطق مختلف ایران این دوره عمدهترین نقش گشته که با قدرت ابداع دائم به روش خاصی در هر منطقه انجامیده و بدین سبب اینان را صاحب سبکهای مختلف از نظر تصویرگری بر روی سفالها نموده است.[15]
[1] - تاریخ هنراسلامی – تألیف پرایس، کریستین، ترجمة رجب نیا، مسعود، انتشارات امیرکبیر 1355 – ص 61.
[2] - تاریخ هنراسلامی – پرایس، کریستین، ترجمة رجب نیا، مسعود انتشارات امیرکبیر ـ تهران 1355 ـ ص 64
[3] - هارپی - Harpy
[4] - اسفنکس Sphinex
[5] -
[6] -
[7] - پایان نامة خانم شهلا دانشمند، بررسی نقوش دورة سلجوقی، استادراهنما مرتضی ممیز سال تحصیلی 67 و 1366 ـ دانشگاته تهران ـ ص 95.
[8] - رفیعی، لیلی، س 104 ـ سفال ایران از دوران پیش از تاریخ تا عصر حاضر، انتشارات یساولی.
[9] - محمدحسن، زکی. تاریخ صنایع ایران بعداز اسلام، ترجمة محمدعلی خلیلی، تهران.
[10] - پایان نامة خانم شهلا دانشمند – بررسی نقوش دورة سلجوقی ـ استادراهنما : مرتضی ممیز سال تحصیلی 67 و 1366 ـ رشته گروه هنرهای تجسمی ـ دانشگاه تهران.
[11] - تاریخ هنر جنسن ـ ص 64
[12] - پایان نامه ـ خانم گلناز زمانی ـ بررسی مقایسهای نقوش حیوانی در دورههای هنری هخامنیشیان و ساسانیان.
[13] - هنر ایران.
[14] - پیشینه ـ سفال و سفالگری در ایران – محهور یوسف کیانی.
[15] - دانشمند، شهلا – پایان نامة کارشناسی ـ استادراهنما ـ مرتضی ممیز ـ سال تحصیلی 67ـ1366. بررسی نقوش دوره سلجوقی ص 97.