0 Testudines شامل لاک پشت ها و ... - بیش از 300 گونه
0 Sphenodontia - دو گونه
0 Squamata شامل مارمولک ها مار ها و ... - تقریبا 9150 گونه
0 Crocodilia تمساح ها سوسمار ها و ... - 23 گونه
خزندگان چهار پا هایی هستند که دارای چهار اندام می باشند. البته برخی از ان ها مثل مار ها، بدون دست و پا هستند ولی در بررسی ها مشخص می شود که این گونه ها نیز از اجدادی به وجود امده اند که دست و پا داشته اند. بیشتر خزندگان تخم گذار هستند هر چند برخی از آن ها تخم را تا آخرین روز های تولد در داخل بدن خود نگه میدارند و حتی معدودی از آن ها نیز زنده زا می باشند. به عنوان دسته ای از امنیوت ها ، تخم های خزندگان توسط غشایی پوشیده می شود که مسئول حفاظت از تخم ها را دارد و آن ها را برای تولید مثل در خشکی مناسب می کند ( بر خلاف دو زیستان ) . در خزندگانی که زنده زا هستند ، مراقبت از فرزندان نیز دیده می شود. دانشندان معتقدند این ویژگی به شکل انالوگ و همگرا با پستانداران تکامل پیدا کرده است.
در گذشته خزندگان را یکی از سه رده ی آمونیت ها به حساب می آورند و دو رده ی دیگر پرندگان و پستانداران بودند. در اواسط قرن بیستم بین دانشندان معمول شد که خزندگان را بر اساس شکل جمجمه به چهر گروه تقسیم بندی کنند. با توجه به اینکه از لحاظ تاکسونومی و تکاملی – خزندگان به عنوان جد و نیای مشترک پرندگان و پستانداران به حساب می آیند- همواره اختلاف نظر در رده بندی این سه گروه جانوران وجود داشته و دارد.
دستگاه عصبی خزندگان:
دستگاه عضبی خزندگان نیز از لحاظ بخش های اصلی مشابه دستگاه عصبی دوزیستان هست با این تفاوت که در خزندگان – مخ و مخچه به مقدار ناچیزی بزرگتر و پیشرفته تر از خزندگان می باشد.
مغز خزندگان در مقایسه با دوزیستان، بزرگتر شده است. نیمکره ها در سطوح جانبی و پشتی برآمدگی شده اند. یکی از عواملی که موجب بزرگی مغز خزندگان شده است یک ناحیه جدید و حجیم از نورون های ارتباطی است (dorsal ventricular ridge ) نامیده می شود و در جدار جانبی نیمکره ها است. این ناحیه باعث افزایش حجم مغز به طور قابل ملاحظه ای شده است.
بیشتر اندام های حسی خزندگان پیشرفته تر شده است البته در بعضی موارد استثناهایی نیز وجود دارند. مهم ترین این استثنا ها حذف شدن گوش خارجی در مار ها است ( مار ها دارای گوش میانی و گوش داخلی هستند). دوازده جفت عصب مغزی در خزندگان وجود دارد. همچنین به دلیل کوتاه بودن حلزون گوش – بیشتر خزندگان از تنظیم الکتریکی برای گسترش دادن برد شنوایی خود استفاده می کنند.
خزندگان به طور کلی کم هوش تر از ژرندگان و ژستانداران هستند. نسبت جرم مغز به جرم بدن در خزندگان بسیار بیشتر از پستانداران است. بهره مغزی خزندگان قریب به یک دهم پستانداران است. با این وجود برخی از خزندگان بزرگ دارای بهره هوشی بیشتری نسبت به سایرین هستند و به ندرت در برخی از آن ها نیز رفتار های پیچیده ای چون همکاری دیده می شود.
عصبی مارها:
دستگاه عصبی مارها از یک مغز کوچک و نخاع شوکی بزرگ تشکیل می شود.
قوی ترین حس مار همان لمس با زبان است که صدا وحرکات مختلف را از راه جذب ارتعاشات به استخوان گوش داخلی منتقل و ضعف بینایی را جبران می کند.
حس بویایی در مارها
اغلب مار ها دارای حس بویایی فوق العاده ای هستند تا ضعفشان را در قدرت چشایی و شنیداری جبران کنند. مار ها دارای یک بینی معمولی نیستند بلکه مار ها دارای اندامی به نام اندام ژاکوبسون در سقف دهان خود هستند که این اندام در گونه های بسیاری از سوسمار ها نیز وجود دارد. مار ها زبانشان را تکان می دهند تا بوهای خوش و مطبوعی برای این اندام جمع آوری کنند. شاخک های زبان در دو حفره ی اندام جاکوبسون قرار گرفته اند و سوراخ های بینی مار نیز نقش حمایتی را بازی می کنند تا بو ها را جذب کند. این حرکتِ زبان مار به خصوص زمانی که جانور گرسنه باشد و یک جانورِ طعمه، مثلاً یک موش در نزدیکی باشد، شدّت می یابد و به دفعات بیشتری انجام می شود. همزمان با خارج و داخل کردن زبان، مار زبانِ شاخه دارِ خود را به دفعات به چپ و راست حرکت می دهد تا موقعیت طعمهی خود را بیابد. مارها عموماً به سختی می توانند ببینند و قوّهی بینایی ضعیفی دارند و به همین دلیل از روش منحصر به فرد برای جهت یابی استفاده می کنند آن ها با نوکِ زبان خود، رقیق ترین و ضعیف ترین آثار بو را به داخلِ دهان می کشند و به وسیلهی این عضو مارها تشخیص می دهند، آیا « بوهای جالب توجه در هوا وجود دارد، یا خیر؟» « زبان در آوردن مار» در واقع ترکیبی از حواس چشایی و بویایی جانور است که بسیار ظریف ساخته شده و تکامل یافته است. مارها به این وسیله نه تنها طعمهی خود، بلکه به عنوان مثال، جفت خود را برای تولید مثل، و آب را برای نوشیدن و شنا کردن در آن، می سابند. بسیاری از سوسمارها و در این مورد به خصوص سوسمارهای بزرگ یا « واران» ها نیز، اغلب اوقات زبان خود را پی در پی بیرون می برند. به طور کلی ،بویایی در مار به این صورت است که با زبان خود ذرات بودار شیمیایی را از محیط جمع آوری میکند وآنها را به همان اندام مخصوص تشخیص بویایی درون دهان میبرد. ساختار گوش داخلی مارها کامل است و مستقیما به استخوان فک پایینی آن ها متصل است. استخوان فک پایینی مارهنگام حرکت در نزدیکی سطح زمین قرار می گیرد و ارتعاشاتی که از طریق زمین جابه جا می شوند مثل صدای پای شکارچی یا شکار ، استخوان فک مار را می لرزاند و این لرزش ها ، تقویت کننده سیگنالی هستند که از گوش داخلی به مغز فرستاده می شوند. اما مار چگونه صدا هایی که از طریق هوا منتقل می شود را می شنود؟
بروس یانگ ، عصب شناس دانشگاه ماساچوست می گوید: انواعی از مارها ، ارتعاشات را از طریق زمین بهتر حس می کنند، بنابراین می توان گفت ممکن است توانایی آن ها در در دریافت امواج صوتی از طریق هوا کاهش یافته باشد.از آن جایی که بسیاری از صدا ها آن قدر ضعیف هستند که ارتعاشات منتشر شده از طریق زمین را که مارها می توانند آن را حس کنند ، موجب شوند، بنابراین داشتن همزمان دو توانایی گفته شده به آن ها کمک می کند که بتوانند طیف وسیعی از صداها را تشخیص دهند.
همچنین مارها اندام های حسی ویژه ای در پوست و سرشان دارند که احتمالا تحت تاثیر ارتعاشات قرار می گیرند. و شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مارها ارتعاشات را در طول بدنشان تشخیص می دهند.
منابع:
http://www.tebyan.net
http://zistshenasietrat.blogfa.com