دو شعر زیبا درباره شهدا
دیدم آن حالات شوق و شور را در میان چهره هاشان نور را
در هوای عاشقی پر می زدند تا خدا با گریه معبر می زدند
در دل شب با نوا و زمزمه ذکرشان “یافاطمه ” ” یا فاطمه ”
بین چهره عکس یک لبخند بود همه ی هستیّ شان سربند بود
از همه افلاک برتر بوده اند دوست نه،بلکه برادر بوده اند
تشنه لب دادند جان پای حسین عاشقان حضرت پیر خمین
با شهادت زندگی زیبا شود عاشقی با سوختن معنا شود
حال،آنها رفته و ما مانده ایم از شهادت ، ما همه جا مانده ایم
تا نفس داریم تا که زنده ایم ای شهیدان از شما شرمنده ایم